«هنگامی که گنجهای بزرگی پیشِ رو داشته باشیم، هرگز نمیفهمیم. و میدانی چرا؟ چون انسان ها وجودِ گنج را باور ندارند.»
ــ کیمیاگر، پائولو کوئلیو
هر چه انسان میخواهد، در ساحتِ غیب (Invisible) برای او آماده و موجود است. باورِ انسان به وجودِ «گنج» است که گنج را از پردهٔ مستوری و عالمِ ناپیدا به در میآورد و در جهانِ ماده متجلی میکند.
این گنج، هم مادی است هم معنوی. چون ماده و معنا دو سویهٔ یک چیزِ واحدند. دوگانگی، خطای ذهن است.
و باور به کمبود و نبودِ گنج، و باور به اینکه در این جهان باید رنج برد و مصیبت کشید، ساخته و پرداختهٔ ذهنهای طمّاع و صاحبان مکارِ رسانههایی است که کمبودهای موضعی و واقعی را به عنوان «حقیقت» جلوه میدهند.
جهان بر «مدارِ فراوانی» میگشته، میگردد و خواهد گردید؛ و روزی این حقیقت، واقعیتِ زندگی در جهان خواهد شد. روزگاری که میتوان آن را «آخرالزمان» هم نامید. و به آن روزگار نخواهیم رسید مگر آنکه آگاهیِ جمعیِ بشر به مداری بالاتر ارتقا یافته باشد.
علیاکبر قزوینی
۳۰ مهر ۹۹