به نام خداوند بخشنده مهربان
سلام به تو دوست عزیز، که با عشق و محبت همراه علی خلیلی فر هستی.
خوشحالم که قسمت سوم از سفر به زندگی هنری را با شما آغاز می کنم.
اصلا چرا اجازه می دهیم که این ناراحتی ها وارد وجود ما شوند و آن ها باعث شود که ما این ناراحتی را بیشتر و بیشتر در وجودمان حس کنیم؟
باعث شود این ناراحتی ها زندگی ما را شکل دهند؟
هر روز ما را شکل دهند و هر روز ما را افکار دیگران، برداشت های دیگران و صحبت های دیگران شکل دهد.
یعنی زندگیمان را دست عده ای داده ایم که ما را مثل یک عروسک خیمه شب بازی، بازی می دهند.
ما نباید اجازه دهیم که افراد با ما بازی کنند.
به خاطر اینکه این زندگی شما است.
حرف دیگران و برداشت دیگران در زندگی ما و در زندگی شما هیچ تاثیری ندارد.
تمام این تاثیرات و تمام این قدرت ها را شما به آن ها می دهید.
چون وقتی شما قدرت اصلی را خدا بدانید و به آن یقین داشته باشید،
برداشت دیگران و صحبت های دیگران برای شما نباید اهمیتی داشته باشد.
وقتی خدا رد پای شما را نگاه می کند، وقتی آن خداوند هنرمند، شما را هدایت می کند.
شما نباید به حرف دیگران و به صحبت های دیگران اهمیتی دهید.
می خواهند آن اشخاص نزدیک ترین های شما باشند.
پدر، مادر، خواهر یا برادر، همسر، دوستتان یا هر شخصی که می خواهد باشد.
خدایی که زندگی ما را تشکیل داده است.
خدایی که وقتی نفس می کشید، وقتی که قدم برمی دارید و وقتی که حرکت می کنید،
تمام این کارها را خدا برای شما انجام می دهد .
تمام زندگیتان را خدا با افکار نامحدود و بی نهایت خودش خلق می کند ولی خبر ندارید !
شما مدام می خواهید زندگیتان را دست این و آن بسپارید . خودتان را میان میدانی گذاشته اید که فقط شما را قضاوت کنند و فقط به شما ایراد بگیرند .
فقط به شما بی احترامی و توهین شود .
این دایره را خودتان به وجود آورده اید . خود را وارد یک دایره و فضای بسته کرده اید که همه از بیرون به شما توهین و بی احترامی کنند .
به شما بی حرمتی کنند و شما را فرد بی ارزشی بدانند . باعث همه ی این ها شما هستید .
از این شکایت نکنید که چرا فلان شخص به من توهین کرد و به من برچسب می زند .
این برچسب هایی که دیگران به شما می زنند را در حقیقت خودتان به خودتان می زنید و دلیلش هم افکاری است که در ذهن و وجودتان است .
همین افکار وارد زندگی شما می شود و زندگی هنری شما را شکل می دهد .
وقتی شما به اطرافیانتان توجه می کنید ، باعث شده اید که آن ها قدرت بگیرند و به آن ها اجازه می دهید که وارد زندگیتان شوند و شما را مورد قضاوت قرار دهند .
وقتی که خودتان با دستان خود ، با قدرت و توانایی و اراده خود به افراد می گویید که بفرمایید و وارد زندگی من شوید !
مطمئنا این افراد وارد زندگی شما می شوند و دقیقا دست می گذارند روی نقطه ضعف هایی از شما که نباید دست بگذارند .
یعنی دقیقا چیزی را به شما می گویند که خط قرمز شماست .
چون ترس و دلهره دارید و خودتان می دانید که کارتان غلط و اشتباه است و مطمئن هستید که دیگران برمی گردند و به شما توهین می کنند .
این اتفاقات دلیلش این است که خودتان برای خودتان باورسازی می کنید .
اگر می خواهید دیگران با شما کاری نداشته باشند و اگر می خواهید مورد لطف ، احترام و عزت قرار بگیرید ، باید درون خودتان را جست و جو کنید و ببینید در مورد خودتان چه فکری می کنید .
یعنی وقتی کسی به شما بی احترامی می کند قطعا شما لایق آن بی احترامی هستید .
باید به خودتان مراجعه کنید .
بیرون ز تو نیست آن چه در عالم هست از خود بطلب هر آن چه خواهی که تویی
این بیت به چه معناست ؟
یعنی هیچ چیز در بیرون از شما نیست .
یعنی وقتی به این فکر می کنید و گلایه کنید که : چرا دیگران حق شما را می خورند ؟
پول شما را بر می دارند و کلاه برداری می کنند .
آن شخص باعث عدم پیشرفت من شده است . او باعث شد که من الان این جایگاه را داشته باشم .
او باعث شده که من پیشرفت نکنم . او باعث شده که من بدبخت باشم ،
او… و هزاران بهانه و گلایه دیگر . همیشه اشاره ی دستمان به سمت این و آن است و خودمان را نگاه نمی کنیم و خودمان را فراموش کرده ایم .
شاید هیچ وقت درباره ی مسائلی که برایمان به وجود می آید و صحبت هایی که در مورد ما می شود به خودمان مراجعه نمی کنیم که ببینم اصلا اشتباه کار کجا است .
ما خودمان را هیچ وقت مورد قضاوت خودمان قرار نمی دهیم .
فقط خودمان را در اتاقی تاریک و پنهان قرار داده ایم و فقط به دیگران اشاره می کنیم .
مدام می گوییم این و آن مقصر هستند ، فلانی حق من را خورده است ، او من را فریب داده است ،
او باعث و بانی جدایی من شده است ، من عاشق بودم و … . این چرندیات را کنار بگذارید !
به جای اینکه انرژی و وقت ارزشمندمان را بگذاریم و فقط دیگران را مقصر بدانیم و هزار لعنت و ناسزا نثار دیگران کنیم و در آخر هم بگوییم : خدایا این چه زندگی است که برای من ساخته ای ؟
این چه جهنمی است که در آن گرفتار شده ام ؟ ای کاش که من بمیرم و راحت شوم !
به جای اینکه این افکار را وارد وجودتان کنید ، به خدا بگویید که : خدایا من چکار کنم که زندگی آرامی داشته باشم و همه به من افتخار کنند ؟
همه از وجود من لذت ببرند . وقتی که اسم من می آید همه خوشحال شوند ،
شما را بغل کنند و از بودن با شما لذت ببرند و نظراتشان را از شما بپرسند .
این ها همه فقط و فقط به خاطر این است که ببینید چه در درون شما است ؟
آیا شما آرامش دارید ؟
آیا نشاط دارید ؟
آیا تندرستی دارید ؟
آیا خودتان را با همه ی وجود قبول دارید ؟
وقتی که راه می روید چه احساسی دارید ؟
فکر می کنید یک انسان احمق راه می رود یا یک پادشاه قدم برمی دارد ؟
یک هنرمند قدرتمند قدم برمی دارد یا یک قربانی راه می رود ؟
چگونه در مورد خودتان فکر می کنید ؟
من یک انسان عقب افتاده و بی عرضه هستم یا نه من یک انسان موفق هستم ؟
انسانی ثروتمند و لایق هستم .
من انسانی هستم که وارد این جهان شده ام تا جهانم را به یک جهان زیبا تبدیل کنم ،
زیبا زندگی کنم و زیبا زندگی کردن را به مردم و جهان یاد بدهم .
چقدر فرق بین این دو تفکر است ؟
چقدر متفاوت است تا اینکه بگویید : خدا فلانی را لعنت کند ، فلانی این کار را با من کرد .
اصلا خود همین کار به شما احساس خوب می دهد ؟
من کاری به بقیه ی چیزها ندارم .
اگر این صحبت را همین الان کسی به شما بگوید ، واقعا به این فکر کنید ، زمانی که اینکار را می کنیم چه احساسی داریم ؟
غیر از این است که زجر و عذاب می کشیم ؟
همیشه دنبال این هستیم که فلانی می خواهد چه بی احترامی به ما بکند .
مدام جست و جو می کنیم .
مدام می گوییم فلانی … .
صبح تا شب فقط دنبال این می گردیم که فقط به ما طوری بی احترامی شود .
خودمان آن ها را وارد زندگیمان می کنیم ، غیر از این نیست .
خودمان آن ها را وارد زندگیمان می کنیم و خبر نداریم که کل زندگیمان به همین منوال میگذرد .
اگر تا به این لحظه به این شکل فکر می کردید ، این نوع تفکر را کنار بگذارید .
یک انسان جدید و متفاوت شوید .
انسانی که زیباتر فکر می کند .
صبح که بیدار می شوید مثل انسان های فقیر و بدبخت بیدار نشوید ، مانند آدم های زجر کشیده بیدار نشوید .
حتی اگر در بدترین شرایط هستید ، حتی اگر در یک اتاق دو متری زندگی می کنید و کل داراییتان یک قابلمه یا یک شعله کوچک است از آن لذت ببرید .
تاریخ را مطالعه کنید و ببینید مردم چگونه زندگی می کردند و الان به چه جایگاه های عظیم و ثروت های بی نهایتی رسیده اند که حتی نمی توانید تصورش را بکنید .
ایراد خیلی از آدم ها این است که همیشه لحظه ی شکوفایی و ثروت اشخاص را می بینند و توجهی به گذشته آن ها نمی کنند .
چرا راه دور برویم ؟
در قدیم خیلی به من توهین می شد .
در مدارس ، در دانشگاه ، در خانواده ، یعنی باورتان نمی شود این قدر به من بی احترامی می شد که من رویم نمی شد حتی سرم را بالا نگه دارم و با کسی صحبت کنم !
من همان شخصی هستم که الان با قدرت ، عظمت و با افتخار پشت دوربین می آیم و در حال حاضر یکی از ثروتمند ترین و تاثیرگذارترین افرادی هستم که در جامعه و در کشور کار و فعالیت می کنم .
نشر و هنر ایران بر افکار و تغییرات و تحولات فکری به این شکل در آمده است و علتش هم انتشارات بابان است .
علتش افکاری است که به وجود آمده است .
من این روزها را می دیدم .
من می دیدم که یک روزی یک میز سی میلیون تومانی دارم ،
یک صندلی نه میلیون تومانی دارم ،
یک گوشی هشت میلیون تومانی دارم ،
یک ساعت ده میلیونی دارم و چیزهایی که واقعا آرزویشان را داشتم مثل هاشف ، سه پایه ، گلدان ، پرچم ، تلفن ، سانترال ، نمی دانم چگونه بگویم !
سافت باکس هایی که برای نور پردازی هستند .
این ها همه روزی هدف بوده اند و 5 یا 6 سال پیش واقعا هیچ کدام از این ها در زندگی من نبوده است .
ولی من آرزویش را داشتم .
اگر قرار بود به حرف دیگران گوش می دادم ، الان باید در کنج خانه مان کنار بخاری می خوابیدم .
معلوم نبود که آخرش چه می شد ، یا کارم به بیمارستان کشیده می شد یا تبدیل به یک انسان پوچ و بی هدف می شدم مانند خیلی از افرادی که در جامعه می بینیم ولی من این زندگی را نخواستم و به بی احترامی ها و بی حرمتی ها از نزدیک ترین افراد زندگیم توجهی نکردم .
دوستان ، من می خواهم که این حرف ها را درک کنید .
این صحبت ها را کسی به شما می گوید که اگر شرایط شما سخت است و به شما بی احترامی شده است بدتر از شما سختی کشیده و بی احترامی شنیده است .
واقعا یک جاهایی رویم نمی شود خیلی از مسائل را بازگو کنم چون برایم خیلی عذاب آور و سخت است .
ولی من بخشیدم .
چه کسانی را ؟
دیگران را ؟
خیر ! خودم را بخشیدم .
به چه دلیل ؟
به خاطر اینکه آرامش داشته باشم .
چیزی در زندگی به اندازه آرامش به انسان لذت زندگی کردن نمی دهد .
آرامشی که وقتی شب سرتان را روی بالشت می گذارید بتوانید راحت بخوابید .
بدترین توهین ها رو در رو به من شد ، ولی شب سرم را راحت می گذاشتم و آرامش داشتم .
یکی دو ساعت همه وجودم پر از ناراحتی می شد ولی می بخشیدم .
الان همان اشخاص که بدترین توهین ها را به من می کردند ، بهترین دوستان زندگی من شده اند .
خیلی جالب است نه ؟
فکر می کنید چرا ؟
چون من خواستم .
من توجه کردم به چیزهایی که می خواستم نه چیزهایی که نمی خواستم .
توجهم را از چیزهایی که نمی خواهم برداشتم و بر چیزهایی که می خواهم گذاشتم .
اگر دوست ندارید به شما توهین شود .
اگر دوست ندارید که به شما بی حرمتی شود .
اگر نمی خواهید مورد تمسخر قرار گیرید ، این افکار را از ذهنتان دور کنید و تمرکزتان را بگذارید روی چیزی که می خواهید .
یک موزیک عالی گوش دهید .
همان لحظه ای که بی احترامی می بینید یک هدفون بگذارید ، داخل اتاقتان بروید ، اگر اتاق ندارید بیرون بروید .
اگر نمی توانید بیرون بروید ، هر جایی که می توانید تنها باشید ، در کافی شاپ ، در اتاقتان ، در حمام ! بعد از بدترین بی احترامی ها و توهین ها در جایی تنها باشید .
یک موزیک عالی گوش دهید با همان شرایطی که واقعا اذیت کننده است .
موزیک عالی گوش دهید و به چیزهایی که دوست دارید اتفاق بیفتند فکر کنید .
همان لحظه معجزه نمی شود ! ولی آرام آرام شما به خدا می گویید که خدایا ، آرامشت را وارد زندگی من کن .
وقتی این تصمیم را می گیرید ، خدا شما را تحسین می کند و به شما افتخار می کند .
می گوید تو واقعا اشرف مخلوقات من هستی ! تو عشق و زندگی من هستی .
بنده ی من چه می خواهی تا به تو بدهم ؟
چگونه می خواهی ؟
چه آرامشی ؟
اگر آن شخص لایق شما باشد ، حتی در خانواده ، باورتان نمی شود ، حتی اگر در خانواده نزدیک ترین اشخاص به شما بی احترامی کند ، اگر اراده کنید و از خدا بخواهید باور کنید ، از آن محل ، از آن شهر و از آن کشور می رود .
واقعا می رود ! یا کلا از خانواده جدا می شود .
این موضوع را با همه ی وجودتان بپذیرید .
هر شخصی که به شما بی احترامی می کند ، بدانید که اول خودتان مقصر هستید .
این نشانه را روی دیگران نگذارید که تو مقصر هستی .
هر زمان که خواستید به کسی بگویید که مقصر است ، بدانید که سه انگشت ، خود شما را نشانه گرفته است .
وقتی که می گویید تو مقصری ، سه انگشت شما را نشانه می گیرد .
سه برابر ! شما یک نفر را محکوم کرده اید و جهان سه برابر شما را محکوم کرده است .
باز فکر کنید .
این قدر ایراد نگیرید که چرا دیگران به من بی احترامی می کنند .
اگر ناراحت هستید ، افکارتان را تغییر دهید .
اگر ناراحت هستید ذهنتان را پالایش کنید .
یک مشت زباله در ذهنتان نگه داشته اید .
مدام به دنبال این هستید که چرا زندگیتان خوب نیست .
وقتی در زندگی هر روز غذا میل می کنید ، میوه می خورید ، نوشیدنی می نوشید و هر چیزی که میل می کنید ، آخر شب یک مقدار زباله تولید می کند و آن باید خارج از منزل برود ، اگر بماند می گندد .
ذهن ما هم دقیقا همین است .
شما چطور توقع دارید !
تمام این زباله ها را در ذهنتان نگه داشته اید و هر روز هم بیشتر می شود و همیشه دیگران را مقصر می دانید غیر از این که خودتان را اصلاح کنید .
فکر می کنید که شما خدا هستید ؟
فکر کرده اید که پیامبر هستید ؟
که همه بی عرضه هستند و به قول معروف « همه کودن و بی عرضه اند و شما فقط خوب هستید ؟
قبول دارم خیلی از افراد مشکل دارند ، اما خودمان چه ؟
خودمان هم نیاز به پالایش و تغییر و تحول داریم .
وقتی این تحول به وجود می آید و شما تغییر می کنید ، وقتی که احساس خوب را وارد زندگیتان می کنید ، کل زندگیتان پراز آرامش می شود به همین راحتی .
وقتی که تصمیم می گیرید در زندگیتان آرامش داشته باشید ، خدا هم آن آرامش را تقدیمتان می کند و به شما می گوید که این برای شما است .
شما لایق آرامش هستید .
ولی وقتی که همه را محکوم می کنید جهان و خدا هم می گویند که شما لایق آرامش نیستید ! انتخاب با ما است .
اصلا کاری ندارد ، شما همین الان به جهان بگویید که می خواهید به شما هزاران بی احترامی شود ، قبول می کند ! کاری می کند تا هزار بی احترامی به شما شود .
هدفتان است .
وقتی شما هدف و افکارتان این است ، چطور توقع دارید که حالتان خوب باشد و کسی به شما بی احترامی نکند .
شما خودتان خواسته اید و خواسته شما این بوده است .
شاید الان مقاومت کنید که نه خواسته من نبوده است .
من نمی خواستم کسی به من بی احترامی کند .
چرا ! خودتان خواسته اید ، بیشتر فکر کنید .
دوره شکاف در هنر من را تهیه کنید .
در قسمت « توجه بر زیبایی ها » اعلام کرده ام و در این مورد به طور مفصل صحبت کرده ام .
به طور مفصل یعنی آمده ام و دانه به دانه مسائل را باز کرده ام که از کجا شروع می شود ؟
چگونه باید از آن ها جلوگیری کنیم ؟
اگر به دنبال این هستید که دیگران شما را فردی موفق ببینند ، شما باید به یک فرد موفق تبدیل شوید .
اگر غیر از این باشد ، دیگران به شما اهمیت و ارزش و بهایی نمی دهند .
خودتان برای خودتان ارزش قائل شوید .
از کارهای درستی که انجام می دهید ، از فعالیت هایی که می کنید ، از قدم های مثبتی که برمی دارید ، از تلاش هایی که می کنید .
نه اینکه در خانه بنشینید و صبح تا شب بهانه بگیرید و هیچ کاری هم نکنید ، هیچ تلاشی نکنید ، هیچ تاثیری نگذارید و هیچ رشدی هم نداشته باشید و بعد بگویید چرا دیگران به من بی احترامی می کنند ؟
باید بگویم که شما لایق این بی احترامی هستید ! من هم باشم بی احترامی می کنم .
من هم باشم این کار را می کنم .
بارها شده است که وقتی دوستان ، اطرافیان و نزدیکانم را می بینم که هیچ کاری نمی کنند ، بدترین بی احترامی ها را به آن ها می کنم .
اخلاق من این طور است .
همان اندازه که به شدت فرد مهربانی هستم ولی وقتی ببینم کسی تنبل است ، کاری انجام نمی دهد و هیچ برنامه ای ندارد حتی اگر نزدیک ترین شخص خانوادگی هم باشد ، من به شدت با او برخورد می کنم .
به چه دلیل ؟
چون زندگی حرکت و اقدام است .
همین طور با پیژامه بچرخیم و آن برای ما ثروت و دارایی شود .
زندگی شخصیت می خواهد .
ثروتمند شدن شخصیت می خواهد .
ثروتمند شدن نظم می خواهد .
مورد لطف و رحمت قرار گرفتن از سمت خدا لیاقت می خواهد .
ولی وقتی که لیاقت را کسب کنید ، زندگی تان دریایی از آرامش می شود .
امتحان کنید .
من همیشه شعاری دارم که می گویم : امتحان کنید ! این که دیگر هزینه ای ندارد .
از همین امشب بعد از این فایل تغییری که می خواهم به شما بدهم و دوست دارم که آن را به صورت کامنت بیان کنید یا آن را یادداشت کنید این است که :
تا به حال شده که افکار مثبت داشته باشید ، تمرین کرده باشید ، به موفقیت رسیده باشید و دیگران به شما توهین کنند ؟
این را بنویسید .
واقعا بنویسید ، بعد خودتان می بینید که واقعا چنین اتفاقی نیفتاده است .
وقتی پیشرفت کنید ، وقتی در مسیر قرار بگیرید ، شخصی می آید و به شما گل می دهد .
شخصی در آغوشتان می گیرد .
کادو یا پاداشی به شما می رسد ، پول دریافت می کنید تا اتاقتان را زیباتر کنید .
اگر شرکت دارید وامی به شما می دهند تا شرکتتان را بزرگتر کنید .
کمکتان می کنند ، چرا ؟
چون احساس خوب دارید .
احساسی خوب که مساوی با اتفاقات خوب و عالی است .
همه به شما لطف دارند ، برایتان ارزش قائل هستند ، همان اتفاقی که برای من می افتد .
من در گذشته توهین ها می شنیدم ولی در حال حاضر افراد آب هم می خواهند بخورند از من سوال و پرسش می کنند .
نه اینکه بگویم زندگیشان وابسطه به من است .
تلاش کردم و خودم را به جایگاهی رسانده ام که ایده های من برای افراد جذاب است .
این از کجا آمده است ؟
من که در قدیم سواد ، علم و آگاهیش را نداشتم .
توجه بر زیبایی ها ! من در زندگیم یاد گرفتم به چیزهایی که نمی خواهم توجه نکنم .
وقتی ببینم جایی کثیف است توجه نمی کنم ، خودم دستمال بر می دارم و آن جا را تمیز می کنم .
گلایه نمی کنم که چرا این جا کثیف است .
ولی خیلی از ما دست به کمر ایستاده ایم و همیشه ایراد می گیریم .
آن جا چرا این شکلی است ؟
آن گلدان را آب داده اید ؟
چرا آن جا کثیف است ؟
گوشی من چرا این مدل است ؟
مدام به افراد دیگر ایراد می گیریم و منتظریم که همه بگویند چشم قربان ! اطاعت امر ! این خبرها نیست .
وقتی می بینید جایی ایراد دارد خودتان بروید و درستش کنید .
اگر می بینید یخچال خالی است خودتان بروید و خرید کنید .
اگر میوه ندارید ، بهانه نگیرید که چرا در خانه میوه نیست .
خودتان بروید و بخرید ، حتی شده چند دانه میوه اما بخرید و لذتش را ببرید .
می دانید چه انرژی و ثروتی را وارد زندگی می کنید ؟
اتفاقا دیگران یاد می گیرند و آن ها هم آن کار را می کنند .
ولی وقتی بی تفاوت باشید .
وقتی هیچ کاری نکنید و فقط بنشینید و ایراد بگیرید ، چیزی عایدتان نمی شود .
این سیستم و قانون جهان هستی است .
لذت ببرید و در آرامش باشید ؟
در شرکت خودتان باشید و در سکوت مطلق لذت ببرید ؟
یا مدام یک مشت انسان اردک نما اطرافتان باشند و صبح تا شب مغزتان را بخورند ؟
انتخاب با شما است .
انتخاب با دیگران نیست .
شما می توانید کاری کنید ، همین افرادی که مغز شما را می خورند ، هر روز به شما احترام بگذارند .
زمانی که وارد می شوید لباس تان را از شما بگیرند و برایتان آویزان کنند .
یک چایی برایتان بریزند یا آبمیوه برایتان بیاورند .
می توانید این افراد را ببینید .
مثلا دقت کرده اید دریک مهمانی نشسته اید ، خیلی جالب است چون این اتفاق همیشه برای من می افتد و همیشه به آن فکر می کنم .
مثلا فرض کنید به یک مهمانی وارد می شوید ، برای من بارها این اتفاق افتاده است که در یک مهمانی هستم و همه تلاش می کنند که با من هم کلام شوند .
این هم هدف من بوده است .
چون خودم را ارزشمند کردم .
دقت کرده اید در همه ی مهمانی ها ، مثلا شما مشغول غذا خوردن هستید و افکارتان بسیار درهم و پراکنده است .
خودتان را مچاله می کنید تا دیگران به شما بها و ارزش دهند اما می بینید که آن ها می آیند و درسرتان می کوبند ! چون علت خود شمایید .
برای خودتان ارزش قائل نبوده اید .
دنبال این بوده اید که با تحقیر خودتان توجه دیگران را جلب کنید .
مثلا شما قسمت ران مرغ را دوست دارید ولی یک گوشت سفت و سوخته را بر می دارید و گردنتان را کج می کنید و می گویید این غذای خوب برای از ما بهتران است .
به خاطر اینکه شما دنیایی از آرامش ، ثروت و معنویت هستید .
این الفاظ و صحبت هایی که می کنم واقعا برای شما نیست .
من برای افراد غیر از شما و افرادی که اطرافتان هستند و اردک نما هستند می گویم .
آن ها دقیقا همین افکار را دارند .
می نشینند و خودشان را مچاله می کنند ، بعد می روند و بدترین چیزهایی که کسی به آن دست نمی زند را می خورند .
حتی غذاهای دست خورده دیگران را هم می خورند .
این افراد حتی در اقوام هم دیده می شوند .
همه ی ما آنها را در جامعه دیده ایم .
مثلا در رستوران کسی می آید و در ظرفی زیبا برای خودش غذا می گذارد ولی یکی در گوشه ای می ایستد و خودش را یک انسان افسرده می بیند تا اینکه دیگران بیایند و او را صدا کنند که آقای فلانی تشریف بیاورید شما هم غذا میل کنید .
وقتی شما برای خودتان ارزش قائل نباشید ، وقتیکه خودتان را یک فرد بازنده ببینید ، توقع دارید جهان شما را یک فرد ارزشمند ببیند ؟
خیر ! این خبرها نیست .
شما خودتان را باید یک فرد ارزشمند ببینید تا افراد به شما ارزش دهند .
داشتم این مثال را برای شما می زدم :
مثلا در مهمانی همه دور یک میز زیبا نشسته اند .
بعد می بینید که همه به شخصی خیلی توجه می کنند و به او می رسند .
آقای فلانی بفرمایید این نوشابه ، این سالاد ، یعنی می بینید که از کل میز ، نصفش سمت آن فرد رفته است .
این انسان ها به نظرتان انسان های عوضی و خود خواه هستند ؟
مغرورند یا حق این و آن را خورده اند ؟
خیر ! آن ها خودشان را با کار هایی که انجام داده اند ارزشمند کرده اند .
بهانه نگرفته اند .
اگر در گذشته شان جست و جو کنید ، می بینید که بدترین بی احترامی ها به آن ها شده است .
در فقر و فلاکت زندگی کرده اند و الان که به جایگاهی رسیده اند همه فکر می کنند که او یک آدم غولی است که حق همه را خورده است .
که پورشه سوار می شود و ما انسان های ساده ای هستیم که گفتیم خدایا شکرت ! این هم زندگی ما شد ! ولی او حق همه را می خورد و همه ارزش ها هم برای اوست .
این افکار ، افکار انسان های اردک نما و احمق است .
آن انسان تلاش کرده و به این سطح رسیده است .
من با افرادی که پدرشان ثروتمند بوده و فرزندانشان هم ثروتمند شده اند کاری ندارم .
من روی صحبتم با افرادی غیر اینهاست .
چون الان افرادی که ذهنشان دنبال افکار منفی است ، سریع حرف من را می گیرند و می گویند نه چون آن ها پدرشان ثروتمند بوده است این طور زندگی می کنند و او هیچ کاری در زندگیش نکرده است .
من با آن ها کاری ندارم .
من با پدرشان کار دارم .
کسی که همه ی توهین ها و لعنت ها برای اوست ! خیلی جالب است .
یک نکته دیگر وجود دارد که شما هر چقدر افراد را بیشتر لعنت کنید ، بیشتر موفق می شوند .
یعنی هر چقدر به آن اشخاص که فرد موفقی هستند توهین شود ، آن ها از آن بی احترامی ها پل می سازند و بالا می آیند .
ولی روی این موضوع هم می شود کار کرد که بی احترامی نشود .
من با اطمینان می گویم که در این برهه از زندگیم حتی کوچک ترین بی احترامی به من نمی شود .
چرا ؟
چون هدف و خواسته ی من بوده است .
هر کسی که با من صحبت می کند ، با ادب و با احترام کامل است .
تلفن هایی که به من می شود ، صحبتهایی که به من می شود با بالاترین کیفیت گویش است و اگر کسانی هم بوده اند که در گذشته به من بی احترامی می کردند ، الان در زندگی من نیستند .
همان قانونی که می گوید : اگر تغییر افکار را باور کنید این افراد یا می روند و یا اصلاح می شوند .
یک سری از افراد اصلاح می شوند و یک سری ها کلا می روند .
این کار را شما نمی کنید و جهان و خدا برایتان انجام می دهد .
برای خودتان ارزش قائل باشید و بدانید که همیشه در زندگی هر مسئله ای که به وجود می آید اول باید به خودتان رجوع کنید .
اگر دیگران به شما بی احترامی می کنند و شکایت دارید ، شکایت ها را کنار بگذارید .
بگویید چگونه می توانید کاری کنید که به جای اینکه به شما توهین شود ، با احترام و با عزت با شما برخورد شود .
این یک انتخاب است .
شما چه انتخابی دارید ؟
همان را وارد زندگیتان کنید .
همان افراد را با همان کیفیتی که می خواهید وارد زندگیتان کنید .
اگر تا الان به شما بی احترامی شده است ، خب کیفیت اچ دی شما این بوده که توهین بشنوید .
اگر به دنبال این هستید که به شما توهین نشود ، کیفیت وضوح فوکوستان را بر روی ذهنتان و بر روی آن صفحه ی اچ دی که گذاشته اید را تغییر دهید و بر روی صفحه ی زیبایی ها بگذارید .
وقتی گلی را می بینید به ذوق بیفتید .
وقتی به زیبایی ها توجه کنید ، لذت می برید .
اگر کسی توجه به زیبایی نداشته باشد ، همین الان روی لباس من و روی ساعت من ایرادی پیدا می کنند .
روی میز من و این گل ها ایراد پیدا می کند .
این ها انسانهای غافل هستند که توجه به نکات زیبایی ندارند .
ولی انسانهایی مثل شما که این فایل را می خوانید ، همیشه به دنبال نکات مثبت هستید که چه تی شرت زیبایی ، چه گل با طراوتی ، چه میز قشنگی ، چقدر امروز استاد زیبا و فوق العاده شده است .
وقتی که در زندگیتان همین موضوعات کوچک را با خودتان تکرار کنید و دنبال نکات زیبا باشید ، شما به شخصی تبدیل می شوید که همه در آغوشتان می گیرند و با بهترین کیفیت از شما تعریف می کنند .
خودتان ببینید دنبال چه هستید ؟
می توانید از صحبت های دیگران فرصت خلق کنید یا از صحبتهای دیگران که هر روز و هر روز به شما توهین می شود ناراحت شوید .
انتخاب کنید .
انتخاب کنید که دوست دارید افراد دیگر با شما چگونه رفتار کنند ؟
خیلی خوشحال شدم .
این فایل را خیلی دوست داشتم .
امیدوارم که این فایل را بارها و بارها بخوانید .
واقعا من این سفر به هنر درونی را دوست دارم .
مثل دوره شکاف در هنر چون همیشه چیزی درون من می گفت که چنین سفری را شروع کنم .
چون این صحبت ها و این آگاهی ها لحظه ای است و خیلی سریع تر و ملموس تر است .
دوست دارم هر جا که هستید این فایل ها را بخوانید .
اگر دوستانتان و هنرمندانی اطرافتان هستند ،
بابان آرت دات کام را حتما به آن ها معرفی کنید .
بگذارید دنیای اطراف ، جهان و هنرمندان را به مسیر درست هدایت کنیم .
چون خداوند متعال از هدایت های زیبا حمایت می کند .
بلکه کلام خداوند مهربان است . دوست دارم که هر روز و هر روز خوشحال تر باشید و ثروتمندتر باشید .
منتظر نظرات ارزشمندتان در سایت هستم .
در پناه خداوند هنرمند ویکتا ، هنرمندانه زندگی کنید .
فعلا خدا نگهدار | علی خلیلی فر | BABANART.COM