داشتم در حیاط ویلا شخصیمان که روزی رویای من بود قدم می زدم!
مرور کوتاهی می کنم زندگی خودم را که از کجا به کجا رسیدم،
وقتی سن کمتری داشتم در درس ریاضی و فیزیک خیلی ضعیف بودم و همین امر باعث شده بود احساس ضعف کنم،
زمانی که تحصیلات دبیرستانم تمام شد به خدا گفتم خدایا من و در مسیری قرار بده که بتوانم تاثیرگذار باشم…
رشته هنر برایم انتخاب شد.
رشتهای که هیچی از آن نمیدانستم اما کم کم به آن علاقهمند شدم انگار روح و جسمم را به هم متصل میکرد.
در همان سالهای اول همه مسخره میکردن و میگفتن آخه هنر هم شد رشته!
اما توجهی نداشتم به حرفها،
چون علاقه پیدا کرده بودم و همیشه به خودم میگفتم علی تو بهترینی تو این مسیر بینهایت موفق میشی،
همیشه تو تمام ورک شاپهای دانشگاه اول میشدم،
قوانینی که این جهان را به این زیبایی خلق کرده، قوانینی که نامش خداس!
خدای هنرمندان، خدای نویسندگان، خلاصه اینکه انگار یکی بالاتر از من داشت هدایتم میکرد.
هدایتی به وسعت هنر الهی، این مسیر برای فقط من نیست. این مسیر در دسترس همه قرار داره،
برای تو که داری این متن را میخوانی بی نهایت فرصت است چون هنرمندی و خدا یک هنرمند!
یادم رفت خودم را معرفی کنم!
من علی خلیلیفر مدیر عامل انتشارات بابان هستم!
همان علی که در سن کم با دست خالی و بدون پدر به دنبال رویاهای خود بود. پدر نازنینم که در سن ۶ سالگی به رحمت خدا رفت،
اما خوب پذیرفتم و خدا را جایگزین کردم…
به طور مفصل در فایل های صوتی و تصویری آینده توضیح خواهم داد که از کجا به کجا رسیدم.
برای درک بیشتر این مقاله و متصل شدن به موج قدرتمند الهی مقاله صدای هنر خدا را مطالعه کن،
گویا انگار بر روی زمین نیستی…
با یک سئوال بینهایت عالی شروع میکنم…
به نظرت خدا هنرمند است یا نویسنده؟!
شاید به خود بگویید خوب معلومه، هنرمند؟!
بله قطعا خداوند هنرمند است،
اما قبل از هنرمندی به چی نیاز داریم تا هنر را خلق کنیم؟!
طراحی کردن آن و نوشتن رویا!
از دید خداوند و جهانش، خلقت هنر را باید مکتوب کرد،
باید دقیقا نوشت که به کجا میخواهیم برویم…
هنر را باید نوشت…
نه با خودکار!
نه با قلم!
نه با پر!
و نه هر وسیله دیگری…
هنر را باید با تمام وجود در قلبت بنویسی و آن را حک کنی،
آری نویسندگی خداوند و ما هنرمندان در قلب و روحمان نوشته میشود،
درونت را کشف کن و دوباره آغاز کن،
آغاز کن هنر نویسندگیات را…
خداوند هنرمند، در باورهای قدرتمندش رسم کرد جهان به این زیبایی را…
این هنرمندی خدا، هر نویسنده ای رو شاعر، و هر شاعری را هنرمند و هر هنرمندی را در نهایت عاشق میکند!
قلم قلبت را آماده کن…
نگاه هنرمندانه ات را آماده کن…
من ایمان دارم که هم اکنون آماده هستی.
با قلبت و در وجودت شروع کن به نوشتن زندگی هنری خودت، دوس داری چه چیزی رو تجربه کنی؟
با قلبت بنویس و آن اتفاقات را که دوس داری، ببین که همه آنها اتفاق افتاده…
چرا می گم اینکارو انجام بدی؟
چون هنرمندی… چون خداوند میخواهد تو به همه خواستههای هنرمندانهات برسی…
چون پای خودت را دقیقا در جای پای خداوند هنرمند قرار دادی…
خداوندی که جهانش را به وسعت هنرش خلق کرده!
جهانت را زیباتر کن و وسعت زندگیات را به بی نهایت برسون…
خدایی که هنر را در درونت قرار داده،
آن هنر درونیت قلبت هستش…
و آن نویسنده الهی که فرمان می دهد مغز تو است…
خداوند تو را قدرتمندتر از آن چیزی که فکرشو بکنی تو را قدرتمند خلق کرده…
اگر میخواهی خدا را لمس کنی و در هنرت روح آن را ببینی نگاه کن به جهانش،
کهکشانش، دریاها و جنگلها و کوهها نگاه کن.
عظمت خدا و عظمت خودت را در این جهان پهناور ببین.
راستی منم نگاه میکنم به قلمم!
قلمی که در دست دارم؟
نه قلم ابزار است و بی روح…
آن چیزی که فرمان میدهد و هنرمندانه خلق می کنیم و مینویسیم خداوند است…
خداوند بزرگترین، هنرمند این جهان نوشته شده است…
و تو هم جهان هنری خودت را مینویسی…
هنرت را با قلبت بنویس و مثل خدا نویسنده هنر باش…
www.babanart.com