ویرگول
ورودثبت نام
ali.kheyri
ali.kheyri
خواندن ۳ دقیقه·۴ ماه پیش

داستان‌های سردرگمی: قسمت ۵

با سلام به شما خواننده گرامی.

اگر قسمت‌های قبلی رو خواندید لازم نیست دو پاراگراف‌های زیر رو بخونید و برید از جایی که عنوان داره اما اگر نخوندین و تازه با هم آشنا شدیم بهتره که این مطالب رو هم بخونید.

با سلام خدمت شما خواننده گرامی

داستان‌های سردرگمی روایتی از تلاش‌های یک دانشجو ارشد و همچنین کارمند پاره‌وقته که فعلا درگیر پیدا کردن شغل دومه. درواقع سردرگمی الان زندگیم پیدا کردن شغل دوم مناسبه و بعد این موضوع ایشالله سردرگمی‌های جدیدی به این پورتفولیو اضافه خواهد شد.( از این سردرگمی به سردرگمی دیگه)

من سعی میکنم داستان رو جوری بنویسم که شما نیاز نباشه قسمت‌های قبل رو بخونید اما خوب میتونید از قسمت‌های قبلی هم بخونید.

رای خوندن مطلب نیاز دارید وارد کالبد من بشید و ذهنتون رو با من یکی کنید (چه خواسته محالی و خنده‌داری) اما از شما میخوام تلاش کنید. لطفا خودتون رو یه شخص تقریبا خجالتی در نظر بگیرید که تا به الان مهمترین کار زندگیش درس خوندن بوده. حالا در نظر بگیرید همین کارم به خوبی بلد نیست امااا خوب دیگه چکار کنه! الان تقریبا یک حس مشابهی در من و شما هست بریم حالا متن رو بخونیم.

پشت کردن ویرگول به من

خب در جریان باشید که من افکار متفاوتی رو از ذهنم گذروندم. یکی دو بار ایده‌هایی رو امتحان کردم تا به این نتیجه رسیدم که فعلا و با توجه به شرایط من باید درباره کسب وکارهای نوظهور و دیجیتالی که در حوزه طلا به وجود اومده تولید محتوا کنم.

خوب من کلا در زمینه اینستاگرام و تلگرام و سایر شبکه‌های اجتماعی اطلااعت زیادی ندارم و حقیقتا اونقدر زیاد هم حوصله وقت گذاشتن ندارم. البته وقتم رو باید روی مسئله پایانامه و ... هم هزینه کنم. مثلا من کارهای مهمی دارم!مثلا باید وقتم را در اینستاگرام و تلگرام برای محتواهای خنده دار هدر بدهم:))) بالاخره اینا هم کار مهمی محسوب میشه دیگه.

خلاصه تصمیم گرفتم شروع به تولید محتوا در همین فضای WWW بکنم. گفتم خوب احتیاج به یک جایی دارم که بتوانم بنویسم. کجا بهتر از همین ویرگول خودمون. رایگان که هست. خشکل که هست. سریع که هست. باکلاسسس که هست!:))

یه عکس از ویرگول ببینیم تا چشمانتون خستگی در کنه.

ویرگول دوستان، دوستان ویرگول
ویرگول دوستان، دوستان ویرگول

خلاصه اولین پست رو درباره یک وبسایت طلافروشی و معاملات طلای انلاین به نام طلاسی نوشتم. در قسمت قبل گفتم چطور با این وبسایت آشنا شدم. خلاصه دو پست در همین پیج درباره این کسب وکار نوشتم.

نتیجه بازخوردها فکر میکنید چه بود؟؟ بسیاااار جالب بود

ویرگول گفت که چون قوانین رو نخوندی و در نوشتن پستت بهشون توجه نکردی این نوشته ها رو پاک میکنم!! من خیلی تعجب کردممم!!! مگه قوانین رو میخووووننننن؟ مگه قرار نبود ما فقط تیک خواندم رو بزنیم و خلاص؟

خلاصه من رفتم قوانین رو بخونم. حالا نمیدونم من یکم کند ذهنم یا چی به هر حال دست متوجه نشدم که چرا پاک شده. البته حس میکنم چون به اون وبسایت لینک داده بودم ویرگول فکر کرده من از خودشونم:)

خلا این تلاش که به موفقیت نرسید. بعدش با خودم گفتم چه کاریه اصلا برم یه وبسایت خودم برنم که خیلی با این سایت های وبلاگ نویسی به مشکل نخورم. این بود که رفتم سراغ خرید یک هاست و دامنه به مبلغ صفر تومان!:)

از اینکه تا اینجا تحمل کردید بسیار ممنونم. حتما سعی کنید داخل کامنت ها بهم بگید نظرتون رو. بگید : به نظر شما چرا ویرگول پست من رو پاک کرد و من کجای قوانین رو رعایت نکردم؟

با تشکر از شما خواننده گرامی


تولید محتواسردرگمیشبکه‌های اجتماعیوبلاگ نویسیکسب وکار
من یک دانشجوی ارشد مدیریت هستم که میخواهم یک شغل دوم را شروع کنم
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید