ویرگول
ورودثبت نام
ali.kheyri
ali.kheyri
خواندن ۳ دقیقه·۷ روز پیش

داستان‌های سردرگمی: قسمت ۷

با سلام به شما خواننده گرامی.

اگر قسمت‌های قبلی رو خواندید لازم نیست دو پاراگراف‌های زیر رو بخونید و برید از جایی که عنوان داره اما اگر نخوندین و تازه با هم آشنا شدیم بهتره که این مطالب رو هم بخونید.

با سلام خدمت شما خواننده گرامی

داستان‌های سردرگمی روایتی از تلاش‌های یک دانشجو ارشد و همچنین کارمند پاره‌وقته که فعلا درگیر پیدا کردن شغل دومه. درواقع سردرگمی الان زندگیم پیدا کردن شغل دوم مناسبه و بعد این موضوع ایشالله سردرگمی‌های جدیدی به این پورتفولیو اضافه خواهد شد.( از این سردرگمی به سردرگمی دیگه)

من سعی میکنم داستان رو جوری بنویسم که شما نیاز نباشه قسمت‌های قبل رو بخونید اما خوب میتونید از قسمت‌های قبلی هم بخونید.

غالب سایت وردپرس

خوب قطعا هر کس بعد از تهیه هاست و دامین باید به فکر قالبی برای سایت خودش باشد. حالا یا برنامه نویسی کند یا مانند ما فقیر فقرا ( از نظر دانش برنامه نویسی) به فکر قالب مناسبی باشد. تا اینجا آمدیم برای چشمانتان یک برنامه نویس حرفه ای را ببینیم.

یک برنامه نویس دوست داشتنی
یک برنامه نویس دوست داشتنی


دروغ چرا برای قالب وردپرس هم به دنبال یک قالب رایگان هستم. من تعدادی از قیمت‌ها را چک کردم و قیمت‌های در حدود 500 هزار تومان مشاهده کردم. شاید این مبالغ زیاد نباشد اما حس میکنم اگر کمی وقت بگذارم و مجددا بگردم می‌توانم یک قالب رایگان پیدا کنم.

با اینکه همیشه در هنگام تصمیم گیری در این موارد عجولانه رفتار می‌کنم و به دنبال کاهش ابهام در این موقعیت‌ها هستم، اما خدا رو شکر جیبم جلوی من را به موقع می‌گیرد و از من خواهش می‌کند کمی صبوری به خرج دهم.

ابهام و تحمل ابهام

یک کلمه‌ای به کار بردم به نام «ابهام». گذشته از معنی لغوی، این کلمه به یک شرایط ذهنی اشاره دارد که بیان آن کمی چالش برانگیز است. مطمئنا آنچه من نام شرایط مبهم بر آن میگذارم با آنچه هر کدام از شما می‌گویید متفاوت است. در واقع می‌توان اینگونه گفت ابهام به تعداد خوانندگان این متن معنی و مفهوم دارد.

نمیخواهم از خط اصلی دور شوم. همین ابهام یا دلیل سردرگمی من محسوب میشود یا بالعکس شاید سردرگمی من این ابهام را به وجود آورده.

به هر حال هنوز شرایط ابهام و سردرگمی را تحمل می‌کنم. پس نیاز دارد کمی با هم درمورد آن فکر کنیم. اولین بار در تئوری مدیریت و سازمان با این کلمه برخورد کردم. در یک ماتریسی 2*2 یادم هست که یکی از ابعاد آن میزان تحمل ابهام بود. از آن زمان تا به الان نفهمیدم من میزان تحمل ابهام زیاد است یا کم.

آیا ابهام ماندن بر سر دوراهی محسوب میشود؟
آیا ابهام ماندن بر سر دوراهی محسوب میشود؟


بگذارید ایده ذهنی خودم درباره ابهام را در قالب کلمات برایتان بازگو کنم.

معمولا ابهام را اینگونه تصور میکنم که قرار است یک تصمیمی بگیرم بین دو راه حل (تقریبا این معنی بین ما مشترک است). گاهی اینگونه است که نتیجه دو راه حل را نمیدانم و سعی میکنم بر اساس یک معیار تصمیم بگیرم. گاهی بعد از تصمیم گیری این ابهام میاد که الان وقت مناسبی برای عمل به تصمیم است یا خیر (مثلا حس میکنم ابهام در بازارهای سرمایه این چنینی باشد). گاهی با اینکه تصمیم را گرفتم و یک عمل را شروع کردم در میانه این ابهام به سراغم می‌آید که برگردم یا ادامه دهم؟ گاهی هم با ایجاد یک ایده خودم را وارد شرایط ابهامی میکنم تا در چند سال دیگر در ابهام بدتری گیر نکنم (مثلا همین شغل دوم الان دغدغه اصلی من نیست اما حس میکنم باید این ابهام را به وجود آورم). قطعا مشخص نبودن نتایج یکی از مهمترین دلایل به وجود آمدن ابهام است.

من خیلی دوست دارم کسی که این مطلب را تا به اینجا خوانده در کامت‌ها درباره ابهام صحبت کند. و اگر بتوانید در چند خط درباره شرایط ابهامی که در ذهن خودتان است صحبت کنید حتما باحال است.

میخواهم شما را با خدای بزرگ بسپارم. حتما مراقب خودتان باشد.

برنامه نویسسردرگمیابهامتحمل ابهامتاب آوری و تحمل ابهام
من یک دانشجوی ارشد مدیریت هستم که میخواهم یک شغل دوم را شروه کنم
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید