جایگزینی گسترده مشاغل توسط هوش مصنوعی: یک واقعیت اجتنابناپذیر
پیشرفت سریع هوش مصنوعی (AI) گواهی بر نبوغ انسانی است، اما در عین حال، نویددهنده یک تحول عظیم اجتماعی است. طی دهه گذشته، هوش مصنوعی از یک فناوری محدود به نیرویی قدرتمند تبدیل شده است که قادر به انجام وظایف پیچیده در صنایع مختلف است. اما پشت این هیجان، واقعیت تلخی نهفته است: پیشرفت بیامان هوش مصنوعی در شرف جایگزینی میلیونها شغل است و بخش بزرگی از نیروی کار برای تطبیق با این تغییر دچار مشکل خواهد شد.
برای سالها، هوش مصنوعی با استفاده از دادههای بیشتر، محاسبات سریعتر، و شبکههای عصبی بزرگتر، بهبود یافته است. نتیجه این است که اکنون این فناوری نه تنها کار انسانها را تکمیل میکند، بلکه آن را فعالانه جایگزین میکند. از تشخیصهای پزشکی گرفته تا بررسی اسناد قانونی، از زمینههای خلاقانه مانند طراحی و موسیقی گرفته تا حوزههای فنی مانند توسعه نرمافزار، سیستمهای هوش مصنوعی اکنون وظایف را سریعتر، ارزانتر و اغلب بهتر از همتایان انسانی انجام میدهند. وابستگی فزاینده به اتوماسیون به این معنی است که نقشهایی که زمانی غیرقابل جایگزین به نظر میرسیدند، اکنون در معرض خطر هستند.
این تغییر تدریجی نیست؛ یک تحول شتابدهنده است. توانایی هوش مصنوعی در پیشبینی، تکرار و پیشبینی نتایج بهطور بنیادی دینامیک بازار کار را تغییر داده است. بهعنوان مثال، مدلهای هوش مصنوعی با حافظه طولانیمدت، که انتظار میرود طی چند سال آینده به جریان اصلی تبدیل شوند، نه تنها نقشهای اداری تکراری بلکه حتی موقعیتهای مهارتی بالا که به ارتباطات بین فردی، حل مسئله و تخصص نیاز دارند را جایگزین خواهند کرد. چرا یک شرکت باید به تیم خدمات مشتری انسانی متکی باشد وقتی یک هوش مصنوعی میتواند پشتیبانی 24/7 ارائه دهد، هر تعامل را به خاطر بسپارد و هرگز صبر خود را از دست ندهد؟
مقیاس از دست دادن شغل میتواند فاجعهبار باشد. کل صنایع در حال بازتعریف هستند، زیرا هوش مصنوعی توانمندتر میشود. تولید، خردهفروشی، حملونقل و حتی مشاغل اداری با یک تغییر بزرگ مواجه هستند. رانندگان تاکسی، کارگران انبار، حسابداران، دستیاران حقوقی و حتی مهندسان نرمافزار به طور فزایندهای توسط ماشینهایی جایگزین میشوند که وظایف آنها را کارآمدتر انجام میدهند. انگیزه اقتصادی برای شرکتها برای اتوماسیون غیرقابل انکار است: سیستمهای هوش مصنوعی نه استراحت میکنند، نه دستمزد میخواهند و نه به اندازه انسانها خطا میکنند.
اثرات این تغییرات در حال حاضر قابل مشاهده است. سیستمهای هوش مصنوعی مانند دستیارهای مکالمهای، در حال نفوذ به زندگی روزمره هستند و پاسخهای ایمیل، سازماندهی تقویمها و حتی تولید محتوای خلاقانه را خودکار میکنند. این سطح از اتوماسیون دیگر یک لوکس نیست؛ به یک هنجار تبدیل شده است. اما وقتی این ابزارها همهگیر شوند، سوال مطرح میشود: چه اتفاقی برای میلیونها نفری که شغلهایشان توسط هوش مصنوعی جایگزین شده است، میافتد؟ پاسخ ناخوشایند این است که اکثر آنها برای مرتبط ماندن در نیروی کاری که دیگر به مهارتهایشان نیاز ندارد، تلاش خواهند کرد.
این چالش با پیشرفت بیوقفه هوش مصنوعی تشدید میشود. هر پیشرفت فناوری هزینه اتوماسیون را کاهش میدهد و شرکتها را قادر میسازد که هوش مصنوعی را در مقیاس گستردهتری به کار بگیرند. به عنوان مثال، هزینه اجرای پیشرفتهترین مدلهای هوش مصنوعی در پلتفرمهایی مانند Azure طی دو سال گذشته بیش از 99 درصد کاهش یافته است. با کاهش هزینهها، آستانه اتوماسیون پایینتر میآید و نقشهای بیشتری حذف میشوند. این چرخه بازخورد—هوش مصنوعی ارزانتر منجر به پذیرش بیشتر میشود—تنها سرعت از دست دادن شغل را افزایش خواهد داد.
متأسفانه، اکثریت کارگران جابهجا شده به احتمال زیاد به راحتی به نقشهای جدید منتقل نخواهند شد. برنامههای بازآموزی و اصلاحات آموزشی اغلب از سرعت تغییرات فناوری عقبتر هستند. حتی اگر آنها بتوانند مهارتهای جدیدی بیاموزند، با رقابت شدید در یک مجموعه کوچک از نقشهای انسانی مواجه خواهند شد. برای هر شغل با مهارت بالا که توسط هوش مصنوعی ایجاد میشود، بسیاری از مشاغل کممهارت و متوسط حذف میشوند. نتیجه یک شکاف فزاینده بین کسانی است که میتوانند از هوش مصنوعی استفاده کنند و کسانی که عقب میمانند.
این بحران قریبالوقوع واقعیت تلخی را برجسته میکند: در حالی که هوش مصنوعی نمایانگر یک جهش فوقالعاده فناوری است، همچنین خطر ایجاد جهانی را به همراه دارد که در آن اکثریت مردم بیکار شده و توسط ماشینهایی که کار آنها را بهتر و سریعتر انجام میدهند، جایگزین میشوند. اگر جامعه نتواند به این مسئله رسیدگی کند، پیامدها میتوانند فاجعهبار باشند. افزایش نابرابری اقتصادی، ناآرامیهای اجتماعی و از دست دادن هدف برای میلیونها نفر میتواند عصر بعدی تاریخ انسانی را تعریف کند.
در حالی که طرفداران هوش مصنوعی استدلال میکنند که این فناوری فرصتهای جدیدی را باز خواهد کرد و به انسانها اجازه میدهد تا بر روی کارهای خلاقانه و معنادار تمرکز کنند، این خوشبینی اغلب نادیده میگیرد که اکثر مردم منابع، زمان یا ابزار لازم برای انتقال به این نقشهای جدید را ندارند. ایده همزیستی آرمانی با هوش مصنوعی جذاب است، اما واقعیت بسیار پیچیدهتر و برای بسیاری بسیار کمتر امیدوارکننده است.
بدون مداخله فوری—چه از طریق درآمد پایه همگانی، برنامههای بازآموزی گسترده یا چارچوبهای سیاستی قوی ، ظهور هوش مصنوعی به احتمال زیاد اکثر مردم را بیکار و اقتصادی آسیبپذیر خواهد کرد. همان فناوری که وعده ارتقای بشریت را میدهد، ممکن است به تعمیق شکافها بپردازد و جامعه را با یکی از بزرگترین چالشهای تاریخ خود مواجه کند.
تقریبا مشاغلی مانند استاد دانشگاه، برنامه نویس ، حسابدار، معلمین، کارگرها و طیف بزرگی از شغلهای تخصصی یا غیر تخصصی تا اواسط سال 2025 دیگر وجود نخواهد داشت. این یک حقیقت تلخ است که صرفا توسط انسانها از طریق امید و آرزو یا امید به ایجاد اختلال در روند آن نادیده گرفته می شود، ولی به زودی همه ما با واقعیت روبرو خواهیم شد !.
باشد که پند گیریم !
علی کلاهدوزان
اواخر سال 2024
داهات مالزی