علی میرکمالی
علی میرکمالی
خواندن ۴ دقیقه·۱ سال پیش

آیا شما هم نگران لحظه مرگ خود هستید؟+فایل صوتی⭕⭕⭕

ترس از مرگ ناشی از ترس از زندگی است.  انسانی که به طور کامل زندگی می کند، آماده است تا در هر زمانی بمیرد.
ترس از مرگ ناشی از ترس از زندگی است. انسانی که به طور کامل زندگی می کند، آماده است تا در هر زمانی بمیرد.





همه ما یک روز به این دنیا آمده‌ایم که قطعاً تاریخ و زمان دقیقش را به خوبی می‌دانیم و البته همه ما روزی از اینجا خواهیم رفت که متاسفانه هیچ کدام از ما حتی زمان تقریبیش را هم نمی‌دانیم!

من که قصد کرده‌ام آنقدر به خوبی از نفس‌هایم مراقبت کنم تا توان داشته باشم که شمع سه رقمی ۱۰۰ سالگی کیک تولدم را به راحتی فوت کنم!

اما از آنجا که تا به حال به خیلی از هدف‌های خود نرسیدم این بار نیز بعید نیست نتوانم به این هدف خود نائل شوم.

چرا که در دنیایی زندگی می‌کنیم که قطعی‌ترین امر آن همان اصل عدم قطعیت است.

شما دوست دارید در این لحظه ناب چه کسی دستانتان را بگیرد؟
شما دوست دارید در این لحظه ناب چه کسی دستانتان را بگیرد؟





به نظر می‌رسد که ما در دنیایی زندگی می‌کنیم که هیچ چیز مطلق و قطعی وجود ندارد.

اگر خوب بنگرید مشاهده می‌کنید که آن چیزهایی که از نگاهتان بسیار قطعی و حتمی هستند؛مواردی هستند که هنوز دلیلی برای رد کردن و نقص کردن آنها پیدا نشده است.

پس به همین دلیل با توجه به شواهدی که تا به حال داشته‌اید آنها را قطعی حتمی فرض می‌کنید،مادامی که خلاف آن ثابت نشود و به محض اینکه شواهدی دال بر رد آنها پیدا شود،دیگر آن موارد در ذهنتان از قطعیت و حتمیت خارج می‌شوند.

مرگ یکی از قطعی ترین اتفاقات زندگی است!
مرگ یکی از قطعی ترین اتفاقات زندگی است!





به عنوان مثال سال‌ها مردم دنیا و دانشمندان این مسئله که خورشید به دور زمین می‌گردند را امری قطعی و حتمی در نظر گرفته بودند.

اما به محض اینکه شواهدی دال بر نقض این موضوع مشاهده شد،این قطعیت از بین رفت و اکنون بر مبنای مشاهدات و آگاهی بشریت تا این لحظه فرض بر این است که،زمین به دور خورشید میگردد.

انسان امروزی این امر را قطعی و حتمی در نظر گرفته تا روزی که شواهد امر خلاف آن را ثابت نماید.

برای دوستان صمیمی فرقی ندارد که کدامیک به دور دیگری بگردد!
برای دوستان صمیمی فرقی ندارد که کدامیک به دور دیگری بگردد!





امروز هنگام آمدن از منزل به سر کار در یکی از کوچه‌های محله مان دیدم که درب یکی از منازل پر از تاج گل‌های فراوان و بزرگ و متعدد شده است.

دیوار خانه شان نیز از اطلاعیه و بنر،پر شده بود.همه اینها را دوستان و آشنایان و ارادتمندان آن مرحوم،جهت تسلای خاطر بازماندگان و بیان ارادت خویش به آن عزیز سفر کرده،آورده بودند.

چند محله آن طرف‌تر،از کوچه عبور کردم که درب یک خانه فقط یک پارچه سیاه و یک اطلاعیه کوچک مبنی بر فوت عزیزی نصب شده بود و تنها یک دسته گل کوچک جلوی درب حیاطشان بود.

مراحل زندگی آدمهای خوشبخت
مراحل زندگی آدمهای خوشبخت





پیش خودم در مسیر حرکت فکر کردم؛

  • الان روح کدام یک از این عزیزان فوت شده از گل‌ها و اطلاعیه‌های درب منزلش خوشحال‌تر و شادمان‌تر است؟َ
  • ساکنین دو خانه چطور؟
  • بازماندگان کدام یک از این خانه‌ها حال و هوای بهتری دارند؟
  • مردمی که مثل من از بیرون این شرایط را می‌بینند و فرد مرحوم را نمی‌شناسند چه تصوری از احوال زندگان و مردگان این دو خانه دارند؟
  • دوست دارند عاقبتشان شبیه کدام یک از این دو خانواده شود؟
لحظه ای فرا خواهد رسید که قطعا خواهم رفت،اما نه به این زودی!
لحظه ای فرا خواهد رسید که قطعا خواهم رفت،اما نه به این زودی!




امروز دم صبح خواب خیلی جالبی می‌دیدم.

خواب می‌دیدم که به جایی وارد شدم که تمام دوستان خوب دوران تحصیلم در آنجا جمع شدند.

وقتی من به آنجا رسیدم همگی شان از دیدن من ذوق زده شدند. هر یک به طریقی مرا بغل می‌کردند و می‌بوسیدند و حس خوبشان را نسبت به من ابراز می‌کردند.

آنقدر دیدن این خواب برایم لذت بخش بود و حال و هوای خوبی داشت که وقتی ۴ صبح به طور معمول بیدار شدم،ترجیح دادم دوباره بخوابم تا بقیه خواب را ببینم و با دوستان قدیمم کیف کنم!

لحظات لذتبخشی که شاید فقط دیگر در خواب برایمان تکرار شود.
لحظات لذتبخشی که شاید فقط دیگر در خواب برایمان تکرار شود.





استفان کاوی در کتاب پرفروش «هفت عادت مردمان موثر» تکنیکی را یاد می‌دهد که نام «از آخر شروع کن» بر آن گذاشته است.

ایشان برای اینکه بتوانید هدف گذاری صحیحی کرده و مسیر زندگی‌تان را به درستی انتخاب کنید؛پیشنهاد می‌دهد که سعی کنید در ذهنتان لحظات قبل از مرگتان را تصور کنید.

سعی کنید ببینید که به کجا رسیده‌اید؟چه کسانی اطرافتان هستند؟چه کسانی از اینکه دارید از دنیا می‌روید ناراحتند؟چه شرایطی دارید به چه دستاوردهایی رسیده‌اید؟

آیا از داشتن آنها راضی هستید؟آیا از زندگی که کرده‌اید رضایت دارید؟ و اینکه در آن لحظه ترجیح می‌دادید که چه قسمتی از زندگیتان را به گونه دیگر زندگی کرده بودید؟

پیشنهاد می‌کنم که شما هم این تکنیک را روی خودتان امتحان کنید.شاید کمک کند تشخیص دهید که امروز چگونه باید زندگی کنید تا بلکه به آنچه در لحظه وداع می‌خواهید،دست پیدا کنید.

من همیشه لحظه قبل از مرگم را شبیه این تصور کرده ام.
من همیشه لحظه قبل از مرگم را شبیه این تصور کرده ام.



در پایان از شما صمیمانه تشکر می کنم که نوشتار من را مطالعه کردید و مشتاقانه امیدوارم که شما همچنان پیگیر مطالب دیگر من نیز باشید.

دوستدار شما

علی میرکمالی

دوشنبه

نوزدهم تیرماه یکهزار و چهارصد و دو

1402/4/19



با کمال احترام از شما دعوت می کنم؛پست «لطفاً بوق نزنید،حتی شما دوست عزیز!»که من به تازگی در سایت ویرگول منتشر کردم را نیز بخوانید،بدانید و به کار برید.

https://vrgl.ir/QdvRs



اگر مایل به دیدن مطالب کاملتر و ویدئو های بیشتر در زمینه یادگیری مهارت هستید،به شما پیشنهاد می کنم که به کانال تلگرام من به آدرس زیر بپیوندید:

https//t.me/alimirkamalicoach


دوستان صمیمییادگیری مهارتزندگیعدم قطعیتمرگ
تسهیلگر یادگیری مهارت⭕⭕⭕ لینک کانال تلگرام https//t.me/alimirkamalicoach
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید