چندی پیش در یکی از برنامههای تلویزیونی که از شهر لوس آنجلس آمریکا پخش می شد،آقای مجری توضیح می داد که در آن شهر هم معضل جای پارک وجود دارد.
خصوصا که در آن شهر جای پارکها،اکثراً پولی بوده و بسته به جایشان،نرخهای متفاوتی دارند.
بعد ایشان در ادامه از این موضوع صحبت کردند که کارمندان اکثر شرکتها در همه جای دنیا،وقتی که زودتر به محل کارشان می رسند،معمولا جای پارکهای بهتر و مرغوبتر و نزدیکتر به محل کار،گیرشان می آید،اما در یکی از شرکتهای معروف آمریکایی،عکس این قضیه صادق است!در آنجا کسانی که دیرتر به محل کارشان برسند،باید در جاهایی نزدیکتر به شرکت پارک کنند!
ظاهراً قضیه از این قرار است که فرهنگی در بین کارکنان این شرکت رواج یافته است مبنی بر اینکه افراد برای حفظ سلامت خودشان،صبحها زودتر به محل کارشان رفته و در دورترین جای پارک موجود،پارک کرده و بقیه مسیر را پیاده می روند.
برای همین بودن ماشینشان در جای پارک دور،برایشان افتخار مثبتی بین همکاران به دنبال داشته چرا که نشان می دهد آن فرد سحرخیز بوده و زودتر به محل کار آمده وضمنا با این روش به سلامتی و تندرستی خودش هم کمک کرده است.
این کار یک فایده دیگر هم دارد و آن اینکه بدین طریق همیشه جای پارک خالی برای کسانی که به دلایلی دیر به سر کار می رسند وجود دارد و در نتیجه آنها بلافاصله می توانند داخل محل کارشان شده و شروع به کار بنمایند.
این در نهایت به نفع شرکت در جهت انجام کارهایش است.فقط این افراد باید به نحوی شرمندگی بودن ماشینشان در نزدیکی شرکت را که نشان دهنده دیر رسیدنشان است را تحمل کنند!
من از زمانی که این مطلب را فهمیدم،به نوعی مشکل جای پارکم حل شد.
به خاطر اینکه دیگر اصراری ندارم تا حتما درست روبروی جایی که کار دارم پارک کنم،خیلی وقتها چندین کوچه و خیابان قبل از رسیدن به مقصدم که جای پارک وجود دارد پارک کرده و بقیه را را پیاده می روم.
گاهی وقتها حتی چندین چهارراه از محل مورد نظرم فاصله گرفنه و در یک جای مناسب پارک می کنم و مسیر را دوباره پیاده باز می گردم.
صبحها هم که دخترم آوید را به مدرسه می رسانم هم همین کار را انجام می دهم.در فاصله ای دورتر از مدرسه پارک کرده و بقیه مسیر را شادان و خندان با یکدیگر قدم زنان طی کرده و از وجود و همراهی با یکدیگر کیف می کنیم.
من سعی دارم که به این روش،این فرهنگ درست و جالب را برای دخترم نهادینه کنم.
صبحها در حالیکه بعضی از پدر و مادرها به خاطر اینکه می خواهند بچه هایشان را دقیقا تا جلوی درب مدرسه با ماشین ببرند،ترافیک و ازدحام بدی را در کوچه جلوی مدرسه ایجاد می کنند و گاهی حتی موجب اعتراض و دعوای همسایگان نیز قرار گرفته و از ابتدای روز خلق خود و فرزندشان تنگ می شود،من و آوید شادمانه در حال خلق کردن لحظات خوب در کنار یکدیگر هستیم.
فراموش نکنید که اگر خواهان بهتر شدن فرهنگ عمومی جامعه ایران عزیز هستید،بهترین راه این است که از تغییرات رفتاری مثبت در خود و خانواده خودتان آغاز بفرمایید.
در پایان از شما صمیمانه تشکر می کنم که نوشتار من را مطالعه کردید و مشتاقانه امیدوارم که شما همچنان پیگیر مطالب دیگر من نیز باشید.
دوستدار شما
علی میرکمالی
یکشنبه
بیست و سوم مهرماه یکهزار و چهارصد و دو
1402/7/23
باکمال احترام از شما دعوت می کنم؛«یک کار همه کار،همه کار هیچ کار!»که من به تازگی در سایت ویرگول منتشر کردم را نیز بخوانید،بدانید و به کاربرید:
اگر مایل به دیدن مطالب کاملتر و ویدئو های بیشتر در زمینه یادگیری مهارت هستید،به شما پیشنهاد می کنم که به کانال تلگرام من به آدرس زیر بپیوندید: