پسرک و مرغ ماهیخوار اثری از هایائو میازاکی و محصولی از استودیوی محبوب، جیبلی است که نشان میدهد همچنان هنر زنده است. میازاکی خود را با آثارش معرفی کرده و نیازی نیست که بگوییم: «شهر اشباح»، «پرنسس مونونوکه»، «قلعه متحرک هاول» و... را باید دید، مسئلهای که اکنون مهم شده و بسیار باید مورد مداقه قرار گیرد، وجود داستانِ کلاسیک در آثار فانتزی و سورئالِ این هنرمند است که «پسرک و مرغ ماهیخوار» نمونه موخر آن است. ما با زبان سینما هراندازه هم پیشرفت تکنولوژیک داشته باشیم و فیلمهای مارولی بسازیم نمیتوانیم مضمون تولید کنیم؛ در انیمههای ژاپنی، حتی وقتی «مدفن کرمهای شبتاب» ایسائو تاکاهاتا ساخته میشود، مضمون پیرنگِ داستان است و ارتباط انسان با بیجانها، حیوانات و موجودات فرضی یک نظریهی تمام قد محسوب خواهد شد. در اثر مورد بحث مضمون یک پرنده است که شخصیتی، ماهیتو، او را کنجکاوانه دنبال میکند. از همان ابتدا که نگاه پرنده به او میاُفتد مضمون شکل میگیرد و این مهم را در داستان میبینیم که میازاکی کارکترهای محبوبش از جمله یک سری پیرزنی که بیننده را به یاد «شهر اشباح» میاندازد، را وارد قصه کرده و این امر باعث شده اثر عدم وابستگی خود را به رمانی که با همین نام منتشر شده نشان دهد و...
برای مطالعه کامل متن به مجله سینمایی برداشت بلند مراجعه کنید.