علی رفیعی وردنجانی
علی رفیعی وردنجانی
خواندن ۱ دقیقه·۱ سال پیش

تاملی درباره سینمایی استخراج 2

«استخراج 2» به کارگردانی سم هارگریو اثری جاه‌طلبانه برای پایان نافرجام یک مزدور در عملیاتی کاملا سیاه است. کریس همسورث، تایلر، بازی ریزنقشی دارد که فریب‌دهنده برای بیننده و البته چالش‌برانگیز در نقش یک شخصیت اول فیلم اکشن است. تمرکزی بر بازی این بازیگر نمی‌توان داشت، چرا که بیش‌تر قافیه پردازی بازی وی را گلشیفته فرهانی، نیک، انجام می‌دهد. قبل از آن‌که فیلم را از نظر ادبی و مشخصا داستان‌سرایی مورد بررسی قرار دهیم باید به این نکته اشاره کنم: همان‌طور که تورگنیف در کتاب «رودین» به آن اشاره کرده، انسان بی‌وطن هیچ معنایی در نهایت نمی‌تواند تولید کند. هنرِ فرهانی تا مادامی که در ایران بود قابل ستودن است؛ مانند بسیاری از بازیگران زن و مردی که ترک وطن کرده و برای اغیار خودشیرینی می‌کنند. هنرمندی فرهانی را نمی‌توان منکر شد چرا که ذاتا بازیگر است اما این ذات هنگامی تولید معنا می‌کند که پشتوانه‌ای به نام مرز و بوم داشته باشد. هنرمند بدون مرز، بدون وطن هیچی نیست و هنرمندی که مدام شعارش این باشد که در خارج از وطن برای وطنش آرتیستی می‌کند؛ به هر دلیلی که به نظرِ من توجیه ناپذیر است، ملیجکی بیش نخواهد بود. نقطه قوت سینمایی «استخراج» ایجاد داستانی مستقل در فصل دوم خود است. اگرچه شاید بیننده با خود بگوید تایلر که مُرده بود پس چگونه در بیمارستان هنگامی که پرستار اماراتی ناخن‌های او را می‌گرفت چشمانش را باز کرد. این‌که نیک به تایلر ایمان دارد کافی نیست. این‌که این ایمان چه اندازه تبدیل به احساس شده یا خواهد شد برای تماشاگر تعلیق‌برانگیز است. استفاده از اُبژه‌های بسامدی در توجیه رفتار داستانی شکل اندازه‌گیری برای اتمام و آغاز گره‌ها در فیلم‌نامه نویسی را دچار تحول می‌کند. فیلم‌نامه سیکل داستانی‌اش را با یادآوری عناصری پیش می‌برد که اهمیت احساسی بالایی برای پروتاگونیست دارد و...

برای مطالعه متن کامل کلیک کنید.

سینمایی استخراجگلشیفته فرهانیعلی رفیعی وردنجانیکریس همسورثنقدهای علی رفیعی وردنجانی
نویسنده کتاب های: وقتی اوفیلیا می گرید، در جست و جوی سینما(مجموعه مقالات سینمایی)، احتکار احساسات، جغله و حسن یوسف
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید