چپ، راست حامد محمدی شوخی سیاسی متوسل شده به فرهنگی است که مانند بهمنی تبدیل به چهرهای اپوزیسیون خواهد شد. فیلم از بدو شروع یک انقلاب ماتریکسوار را به سخره میگیرد. این که فرزندان دو آدم نسبتا سیاسی در بیمارستان با یک دیگر عوض شوند بعد همان دو با یکدیگر شکل مناظرهای آشنا را برای مردم تداعی کنند و... از داستانی ساختار شکنانه خبر میدهد. باید این مهم را در ساحت فرهنگی کشور متذکر شویم که چگونه میتوان بدون دیدگاهی تزریقی، که اساسا سیاسی است، فیلمی ناقد اجتماع و کمدی ساخت. حتی در جاهایی از «مارمولک» کمال تبریزی احساس میشود پیرنگ سیاستزدگی در آن پر رنگ است. از سویی دیگر باید این مهم را به یاد داشت که چرا سینمایی که سیاست داخلی را مسخره نمیکند سینمای کمدیِ مورد انتظاری نیست؟ کمدی ذاتا منتقد اجتماع است. اجتماعی که از دل سیاست، فرهنگ، اقتصاد به وجود آمده و قرار است آیندهنگر باشد. در سینمای ایران این آیندهنگری تبدیل به نقد اوضاع پیشین و کنونی شده؛ فیلمساز سعی میکند با استفاده از اُبژههایی بر لبان بیننده لبخند آورد که خود مخاطب شاید جرات نقد صریح آن را نداشته باشد. ترکیب پیمان قاسمخانی و رامبد جوان یک ترکیب طلایی است که میتواند چهره نو و کمیکی به بیننده ارائه دهد. از نظر سینمایی الگوی رفتاری این دو بازیگر به خودی خود جذاب است. دیگر بازیگران مطرحی مانند آسایش و بهرامی و فرجاد، تریبون فیلم هستند. «چپ؛ راست» توانایی «مارموز»، فیلم تبریزی، بودن را ندارد. در فیلم تبریزی حامد بهداد موتور فیلم است و...