
انقطاعِ نسلی ترجمهی دیگری از دوقطبیِ فرهنگی است و در این میان هنر که اجتماعیترین شکلِ معناییِ آموزشی و پرورشی آن است در تربیتِ یک نسل نقش دارد و تاثیراتی ناخودآگاه بر این روند خواهد داشت. ما با نسلی روبهرو هستیم که پُر از آرزوهای از دسترفته و پُر از عُقده است. این نسلِ منسوخ شدهی تاریخ گذشته در طیِ زمان به رقابت با نسلِ آیندهی خود میپردازد. نتیجهی این رقابت میشود انبوهی از پروندههای طلاق و مهریه و... که در این میان بینِشِ فرهنگی به سرنگونیِ ذاتِ خانواده در جامعهی ما منتج خواهد شد. این بینِش به همین تربیت و به مرورِ زمان در آرزوهای از دسترفتهی نسلهای بعدی هم دیده میشود. نسلی که به سختی پول بدست آورده و برای بدست آوردن پول، شبانهروز تلاش کرده اکنون به همان سختی پول به نسل بعدِ خود تزریق خواهد کرد و این سختی در بُردن لذّتِ روانی از تماشای بدبختیِ دیگران خلاصه میشود. این گونه از سادیسم یک مهربانی و یک مظلومنماییِ خاصّی در خودش دارد که اجازهی قضاوتِ دُرست را نیز از دیگران میگیرد. من فکر نمیکنم پدری که از فرزندش شکایت دارد و آن را پیشِ هرکسی میبرد نمیتواند همان پدری باشد که آموزههای دینی و تربیتی را به او آموخته و وظیفه و مسئولیتِ خود را بخوبی انجام داده. این نوع پدر قاطبهی نسلِ تاریخ گذشته و منسوخ شدهای است که با نابلدیِ فرهنگی و اخلاقی در «برادران لیلا» روستایی، میبینیم و...
متن کامل را در روزنامهی اینترنتی برداشت بلند بخوانید.
ویدئوی مرتبط را در کانال آپارات من ببینید.