جاسوس من: شهر ابدی فیلمی به کارگردانی پیتر سگال اثری متناقضنما در مدیوم کمدی و کمیک است. فیلم به واسطه چند ملیتی بودن آن ارزش جهانشمول ندارد بلکه به واسطه تعریف چند وجهی در ملیتها ارزش رسانهای پیدا میکند. نکته اینجا است که چرا فیلمی که توجیه اقتصادی نداشته نسخه دوم آن منتشر شده. بنا به آماری که در اینترنت انتشار یافته، «جاسوس من» که فصل اول این اثر سینمایی بوده، با هزینهای بالغبر 18 میلیون دلار ساخته شده و 11 میلیون دلار فروخته. حضور بازیگرانی، دیو باتیستا، که در مدیومِ دیگری مانند: «کُشتی آمریکایی»، شناخته شدهاند تضمینی برای جلب توجه بیشتر به اثر نیست و چه بسا گفتمانی فرافکنانه ایجاد کند. در این گفتمان جای جاسوسی به وسیله هالیوود که تبدیل به سلاحی رسانهای علیه رقیبان اصلیاش مانند: روسیه شده، با خودیهای چینی پُر شده. پس چرا یک اثرِ غیر اقتصادی نسخهی دیگری از آن ساخته میشود؟ چرا یک خارجی باید رئیس عملیاتیِ یک سیستم جاسوسی شود؟ پیتر سگال در کارنامه خود همکاری با رابرت دِ نیرو و سیلوستر استالونه در «مبارزه کینه» را دارد، و به مراتب خواهیم دید که چنین آثاری پروپاگاندا برای به نمایش گذاشتن خود است. از سکانس ابتدایی که مهماندار یک هواپیما به خواننده و بادیگاردش یورش میبرد این جریان ضد سینما که، اتفاقا سینما بلد است، حرکت خود را شروع میکند. چنین جریانهایی از حملات هالیوودی برادران روسو شروع شد. «انتقام جویان»، «کاپیتان آمریکا»، «مرد خاکستری» و...
برای مطالعه کامل متن از لینک زیر استفاده کنید.
longtake.ir/mag/?p=25263