ویرگول
ورودثبت نام
علی رفیعی وردنجانی
علی رفیعی وردنجانی
خواندن ۱ دقیقه·۹ روز پیش

جنس مخالف

نمایش‌ خانگی یک شبکه نیست بلکه یک انتخاب است اما آنچه این گزینش را زیر سوال می‌برد شعورِ تلقینی نام دارد. در یک مدیومِ رسانه‌ای کنکاش‌هایی برای رسیدنْ وجود دارد که عملاً شاخک‌ها را برای آز و طمع به کار می‌اندازد؛ نمونه‌ی اعلای آن را در فصولِ بعدیِ «زخمِ کاری» مهدویان یا «شهرزاد» فتحی، می‌توان دید. پرسشی که این میان برای منِ مخاطب، در این یادداشت کوتاه، پیش می‌آید چرایی یا احتمالا چگونگی ادامه دادن یک فُرم در چُنین مدیومی است؟ ابتدا باید به این نکته اشاره کنم که خواستگاهِ رئالیتی‌شوهایی مانند: «گُل یا پوچ» را نباید با حرصِ وفای به عَهدِ مولف در «جوکر2» اشتباه گرفت و همه را با یک نشان زد. امّا آنچه در این مدیوم باعث می‌شود تا فصل‌های بعدیِ یک مجموعه یا نمایش واقع‌گرا را ببینیم، میزان استقبال بیننده از نمونه‌ی اولیه‌ی آن شده. این میزان شدیدا به فرهنگ‌شناسی در جوامع نیاز دارد و ابداً نباید با مترِ آکادمیک آن را اندازه گرفت. «نمایش خانگی» فُرم‌هایی به خود می‌بیند که امکانِ استخراجِ آن در مدیومِ صدا و سیمای ملی نیست و از طرفی‌ هم تناقضاتی با خواستگاهِ هرمنوتیکِ فرهنگ ایرانیْ در محصولات دیده می‌شود که نمی‌توان اسم آن را تابو شکستن یا عبور از دورانِ گذار نامید. بدیهیاتی در فرهنگِ ایرانی وجود دارد که قطعا توسط اسلام و مذهب به تکامل رسیده‌اند و این بدیهیات مشخصا توسط «جوکر2» و حتی در بسیاری از لحظاتِ «زخم کاری 3» در حال شکسته شدن هستند و...

برای مطالعه متن کامل از لینک زیر استفاده کنید.

https://longtake.ir/jens_mokhalef

برای مشاهده ویدئوی این متن از لینک زیر استفاده کنید.

https://aparat.com/v/cri87h4

چاپ شده در روزنامه هنرمند 1403/06/19

زخم کاریفرهنگ ایرانیعلی رفیعی وردنجانینمایش خانگیساترا
نویسنده کتاب های: وقتی اوفیلیا می گرید، در جست و جوی سینما(مجموعه مقالات سینمایی)، احتکار احساسات، جغله و حسن یوسف
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید