ویرگول
ورودثبت نام
علی رفیعی وردنجانی
علی رفیعی وردنجانی
خواندن ۱ دقیقه·۱ ماه پیش

درباره مسعود کیمیایی

مسعود کیمیایی را همه به خاطر «قیصر»ش ستایش می‌کنند اما بنظرم این فیلم هیچ‌چیز اضافه بر سازمانی به بدنه‌ی سینمای ایران نیافزوده. او قصه‌گوترین فیلم‌ساز ایرانی است و سینمایش قصه‌هایی تهییج کننده دارند. مثلاً در فیلم «حکم» که شباهت‌های فُرمیک آن را با «خائن کشی»‌اش فاکتور می‌گیریم چرا باید اُپِنینگش انتفامِ یک منشیِ حامله‌ای باشد که رئیسش را تو خطاب می‌کند و...، سینمای کیمیایی بخاطر وجوه انقلابی در آن فرصتی برای تامل به مخاطب نمی‌دهد و «گوزن‌ها»یش مازوخیسم‌گونه در آتش می‌سوزند. سینمایی پُر از شعارِ روشن‌فکری که هیچ نرم‌افزاری برای فهماندن خود به تماشاگر ندارد. مسئله‌ی من با چُنین سینمایی این‌گونه طرح می‌شود: چرا منطق در تصویر و گاهاً قصه‌ها نادیده گرفته شده؟ مسعود کیمیایی رگِ خوابِ بیننده ایرانی را بلد است و یک جورایی کُلِ موضوعیت در مستندِ نادر تکمیل همایون «ایران: یک انقلابِ سینمایی» را شامل می‌شود اما این اصلاً برای فیلم‌سازی در جایگاهِ او کافی نیست. لیلی گلستان دقیقاً از چه چیزِ نقاشی‌های او در یک نمایشگاه دفاع کرده. کیارستمی دقیقاً از چه چیزِ «قیصر» خوشش آمده و...، اینگونه نتیجه می‌گیرم: سینمای کیمیایی از نظر من یک پوپولیسم است که حواسِ خواص را هم به خود جلب کرده و هر لحظه ممکن است در آن دماگوژی رخ دهد و...

برای مطالعه متن کامل از لینک زیر استفاده کنید.

https://longtake.ir/mag/?p=25379

برای مشاهده ویدئو مرتبط از لینک زیر استفاده کنید.

https://aparat.com/v/bjn8eii

مسعود کیمیاییسینمای ایرانعلی رفیعی وردنجانینقدهای علی رفیعی وردنجانیقیصر
نویسنده کتاب های: وقتی اوفیلیا می گرید، در جست و جوی سینما(مجموعه مقالات سینمایی)، احتکار احساسات، جغله و حسن یوسف
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید