بازنده محصول فیلیمو و ساختهی امین حسینپور است که مفاهیم جدیدی از تابو شکستنهای دراماتیک در محصولاتِ نمایشیِ ایران از خود ارائه کرده. این سریال از نظر تکنیکی و فُرمی هستیناشناسانه، اُنتولوژیِ آنونیموس، با نمونههای خارجی و مشخصاً «کارآگاه حقیقی، TRUE DETECTIVE» برخورد کرده که نغمهای ایرانی با نریشینهای وام گرفته از کاوه صباغزاده و صدای سارا بهرامی دارد. در این برخورد ما یک فرآیند روانی میبینیم که تناقضی دو جانبه با متن برقرار میکند. اول: بارانهایی که بیامان میبارد؛ دوم: کارآگاهی که موعد مهریه همسرش است و آنطور که به نظر میرسد فرزندش را در یک تصادف از دست داده و وارد یک جریان سمپاتیکِ خانوادگی شده، سوم: سارا بهرامی و آن بیماری روانیای که از کودکی تحمل میکند و...؛ ما در این جریانات دراماتیک فُرمی از حسینپور خواهیم دید که علاوهبر شکستن خطهای کلیشهای از یک موضوعِ کارآگاهی و پلیسی در حال طعنهزدنهای فراوان است. نورپردازی منحصربهفردِ «بازنده» و استفاده از فکتهایی که بیشتر به کارِ پوآرو میآید جامعیتِ اساسی به ساختار درام بخشیده. اما برخی از دیالوگها مانند اینکه در سکانسی از دستیار کارآگاه میشنویم: میدم تو گونی ببرنت ها!، یا اینکه خودِ کارآگاه خیلی عادی از اَبَر و بهرامی به عنوان پرسوناژ میپرسد که: چقد خوردین و... فُرمِ اُپوزیسیونِ کار را بیشتر از نقادی آن به فرهنگ نمایان میکند. اگرچه اوضاعِ فرهنگیِ افرادی که مثلا 28 همت در حسابشان پول دارند شکلِ مابهازایی از جامعه را بروز میدهد که نباید به آن خُرده گرفت اما میتوان آن را عادیسازی نکرد و مشروب خوردن و سیگار کشیدن هنگام میل شام را نشان نداد و...
برای مطالعه متن کامل از لینک زیر استفاده کنید.
https://longtake.ir/mag/?p=25350
برای تماشای ویدئوی مرتبط از لینک زیر استفاده کنید.
https://aparat.com/v/crpf869