در نوشتن از فیلم دو سر برد- دو سر باخت، تلاشهایم برای اجتناب از مقایسه مستند مسیح زاده با قهرمان اصغر فرهادی ناکام ماند. هر دو را به فاصله کوتاهی و بیش از دو بار تماشا کردم و در نهایت به این نتیجه رسیدم که دستکم برای من، کار فرهادی جز یک دوباره کاری بی دلیل یا هدر دادن سوژه ای مستند در کاری داستانی چیز دیگری نمی تواند باشد. برای من مقایسه میان این دو نه از طریق واکاوای فرم و تکنیک در طول روایت هایشان – آنطور که در اغلب یادداشت های مرتبط انجام شده- بلکه از همان ابتدای امر و در انتخاب قالب روایت خود را نشان داد. آنچه از طریق روایت مسیح زاده به مخاطب ارائه شده، نشان می دهد،که موضوع از ابتدا هم برای ساخت در قالب مستند مناسبتر بوده، که به یک معنا می توان گفت فرهادی در تشخیص گام اولِ ساخت یک اثر هنری و سینمایی موفق نبوده است. به این و...
برای مطالعه کامل این یادداشت به مجله سینمایی برداشت بلند مراجعه نمایید