علی رفیعی وردنجانی
علی رفیعی وردنجانی
خواندن ۱ دقیقه·۶ ماه پیش

زن، خانواده، زندگی

مریم بحرالعلومی از اندک کارگردانان ایرانی است که به جرات می‌توان گفت شناخت کاملی از زن و نیاز به زندگیِ انسانی نه از روی غریزه به مخاطب می‌دهد. بحرالعلومی در «شهربانو» درباره مادری سخن می‌گوید که نماد زیست ایرانی شده و دائما ایثار را سر لوحه کارِ خود قرار داده. از سویی دیگر در «قطع فوری» شمایلی از نیاز به زیستن را در جامعه‌ی امروزی میان جوانان شاهدیم که در عشق و وفاداری خلاصه خواهد شد و تعجب که تا چه اندازه فیلمِ «آیدا پناهنده» ایده اولیه و اصلی، «در انتهای شب»‌اش مانند «مریم بحرالعلومی» است. مولف در سینمای شخصِ مورد بحث تنها یک دانای کل نیست بلکه یک راویِ منتقد از اوضاع است که امید را به قصه‌اش تزریق کرده. این نکته‌ی بسیار مهمی است که ما در سینمای ایران به آن بیش از هر اکسسواری نیازمندیم. زنیت در سینمای «مریم بحرالعلومی» نه به عنوان آموزه‌ای تجربی از یونگ بلکه در چارچوبِ فرهنگِ ایرانی پیش می‌رود. این فرهنگ قاعده و قوانینی دارد که هرگز دستخوش تغییر نخواهد شد بلکه شکل امروزی آن به عنوان فیمینیسم غربی ظهور کرده. مردانگی یک زن یعنی چه؟ این اصلا به عنوان فرهنگ برای یک زن و حتی مردی که بخواهد زنانه رفتار کند، آنیما، تعریف درستی نیست. مرد باید مرد باشد و زن شبیه خودش. در دو فیلمِ یاد شده ما زنانی را می‌بینیم که علاوه‌بر چارچوب‌های سلیقه‌ای و شخصی خود رفتاری مابه‌ازای انتظارات جامعه دارند. رفتاری که قرار نیست کسی را خوشحال و راضی کند اما و...

برای مطالعه کامل متن کلیک کنید.

پاسیو
نویسنده کتاب های: وقتی اوفیلیا می گرید، در جست و جوی سینما(مجموعه مقالات سینمایی)، احتکار احساسات، جغله و حسن یوسف
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید