علی رفیعی وردنجانی
علی رفیعی وردنجانی
خواندن ۱ دقیقه·۱ ماه پیش

نقدی بر سینمایی «سه جلد»

سه جلد به کارگردانی مهدی اسماعیلی در مفهوم سردرگُم و در معنا بی‌هویّت است. فیلم نمایشِ ضعیفی از مجموعه ظرافت‌های زنانه در برابر وجدان، آبرو و وفاداری است. این نمایشِ ضعیف باعث می‌شود که منِ منتقد از همان سکانسِ ابتداییِ فیلم همه‌چیز را بفهمم. بارداری و استیصال برای سقطِ جنین و بعد فریب‌هایی که اصلاً در قاموسِ یک زنِ ایرانی نیست برای آنکه شخصیتِ خود را حفظ کند از مینوی مددکارِ «سه جلد» یک کاراکترِ ترحُم‌برانگیز ساخته که هیچ تعلیقی هم نمی‌سازد تا تماشاگر فیلم را تا انتها دنبال کند. باران کوثری البته که بازیگرِ توانمند و خوبی است و این نیازی به تأیید یا تکذیبِ من ندارد امّا گویی عادتمان شده او را همواره در حالتِ تهوع با موهای خیسِ ریخته روی صورت و چشمانِ پُر بُغض ببینیم. این عادت از بازیگر یک تکرار و کلیشه ساخته. اگر می‌خواهی فیلمت بگیرد از کوثری بهره بگیر. مجموعه‌ی این کلیشه‌ها از این کاراکتر در چُنین شرایطی نقطه ضعف‌هایی از یک زن را نشان می‌دهد که هیچ ربطی به جنسیتِ او پیدا نمی‌کند و بیشتر فکت‌های روانی و دلایلِ جسمانی دارند. به عنوانِ مثال می‌توان به سکانس‌های پایانی و خودزنیِ کوثری در کلانتری اشاره کرد و...

متن کامل را در مجله سینمایی برداشت بلند بخوانید.

ویدئوی مرتبط را در کانال آپارات من ببینید.

سقط جنینتجاوزنقد فیلمباران کوثری
نویسنده کتاب های: وقتی اوفیلیا می گرید، در جست و جوی سینما(مجموعه مقالات سینمایی)، احتکار احساسات، جغله و حسن یوسف
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید