نهنگ عنبر، هزارپا، فسیل و... یک گرایش خطرناک سینمایی هستند که ظاهرا تعامل خوبی با مخاطبان برقرار کردهاند اما اصلا سینمایی نیستند این وسط «تمساح خونی» جواد عزتی سرش بیکلاه مانده؛ سینمایی که برای تعلیق ساخته شده و خندههایی که از مخاطب میگیرد هنرمندانه است. مشخصا وقتی درباره سینمای کمدی در ایران حرف میزنیم، درباره گرایشی از علاقه مخاطب به سینما حرف میزنیم که عقبه آن باز میگردد به «گنج قارون» ساخته سیامک یاسمی. مسئله اینجا است که سینمای ایران واقعا گرایش به کمدی سازی دارد یا فقط تظاهرِ به شوخطبعی میکند؟ سینمای یاسمی در فیلم ذکر شده قطعا تظاهری است به کمدی و نمونه والای این تظاهر را در «فسیل» کریم امینی میبینیم. نمیتوان «اجاره نشینها»ی مهرجویی را یک تظاهر عنوان کرد چرا که تفکر پشت داستان است اما وقتی با سینمایی روبهرو میشویم که برای خنداندن مردم حاضر است شلوار خود را پایین بکشد، اشاره به گفته رضا عطاران، باید به حال وضعیت خرابِ فرهنگ در این حوزه هنری تاسف خورد. بیلی وایلدر چگونه «آپارتمان» را ساخته بدون آنکه ریاکاری کند؟ در این فکت که مخاطب سینمای ایران برای خندیدن پا به سالن میگذارد هیچ شکی نیست اما وجود این نکته مهم است که آیا این سینمای ایران نیست که مخاطبش را عادت داده تا به فیلمهای سطحی و مسخرهباز بخندد؟ و...