علی رفیعی وردنجانی
علی رفیعی وردنجانی
خواندن ۱ دقیقه·۵ ماه پیش

نقدی بر فصل سوم زخم کاری

زخم کاری: انتقام به کارگردانی محمدحسین مهدویان شروعی مفتضحانه بر یک باور غلط اجتماعی متاثر از داستان در مدیوم تصویر است. در 2 فصل گذشته این سریال آنچه شاهد بودیم جذابیت بصری و تابوشکنی بود که با یک سری اسلوموشن‌های اشتباه فُرم را بهم ریخت. تماشاگران با سریالِ «زخم کاری» هجوم گسترده‌ای به شبکه نمایش خانگی آوردند؛ البته که آغاز آن با «شهرزاد» فتحی بود، تا جایی که دیده‌شدن «گناه فرشته» عنقا مدیون چنین تغییر رویکردی است. ما جهانی از کارگردان می‌بینیم که نمونه معکوسی از آرمان‌شهر افلاطون ارائه می‌دهد. در این آرمان شهر عاشق‌ها می‌میرند، خودکُشی می‌کنند و آنهایی که دیگران را می‌کشند دقیقا تصویری تراژیک از انسان و انسانیت بروز می‌دهند؛ نمی‌شود در پوشش هُلدینگ و به ضرب و زورِ موسیقی خوبِ خزایی‌فر آنها را اصلاح کرد. اصلا انگار هیچ‌یک از کاراکترها در این جغرافیا زیست نمی‌کنند و درگیر مسئله زیست اجتماعی نیستند. من همواره بر این باور بوده‌ام که تماشای سریال کارِ عبثی است چرا که نباید انتظار حضورِ فُرم در آن را داشت اما اگر اکنون درباره سریال می‌نویسم دلیل آن این است که نفوذِ شبهه روشن‌فکری را خطرناک می‌بینیم. شبکه نمایش خانگی ته مانده حضور آکادمیکِ هنرپیشگانی نیست که خود را بازیگر می‌دانند بلکه این شبکه نتیجه اُپوزیسیونِ تلویزیون است که در نهایت مخاطب واقعی را از دست داده و چیزی که به دست آورده خیلی الکن‌تر از تماشاگر است و...

برای مطالعه متن کامل کلیک کنید.

نقد فیلمفیلمزخم کاریجواد عزتیعلی رفیعی وردنجانی
نویسنده کتاب های: وقتی اوفیلیا می گرید، در جست و جوی سینما(مجموعه مقالات سینمایی)، احتکار احساسات، جغله و حسن یوسف
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید