شوالیههای آلتو به کارگردانی بری لوینسون فیلمِ بدی است. بد بودن فیلم بخاطرِ بازی دوگانهی دِنیرو در دو نقشِ یک شخصیتی است که هیچحاصلی مابَعدِ آن بدست نخواهد آمد. دِنیرو به اندازهی کُپی نابلدانهی سینمای امروزی از روی دستِ کلاسیکِ خود بد است و حقیقاً شخصیتی فراسودمند دارد. بازیگری که در «راننده تاکسی» اسکورسیزی، درخشید اکنون در حال تاریک شدن به واسطهی هوش مصنوعیای است که دُشمنِ هنر شده. جدای آن فیلم به ما ثابت میکند در مدیومِ مُدرنیته نمیتواند ژانری از مافیا بودن و جنایت کردن کلاسیک را تعریف کند. اصلاً سینمای مُدرن مالِ این حرفها نیست. مافیاهای مُدرنیته در این مدیوم میتوانند سر و شکلِ سینمایی به خود بگیرند امّا جنایتکاران پدرخواندهوارِ کلاسیک بههیچ وجه. قانونِ نانوشتهی جنایت برای چُنین ژانری استفاده از الگوریتمهای فیلمی مانند: «صورت زخمی» دی پالما، است. این الگوریتمها اگرچه شکل ژانریِ اجباری به خود نمیگیرند امّا سلسله قوانینی را در دنیای فُرم سینمایی تشکیل دادهاند که رویکرد کلاسیک به ژانر را تغییر داده. رویکردی که شکلِ مُدرنِ سینمای امروزی نمیتواند با ادا اطوارهای مصنوعیوار و مجازی از دِنیرو، فرانک کاستلو بسازد و...
متن کامل را در مجله سینمایی برداشت بلند بخوانید.
ویدئوی مرتبط را در کانال آپارات من ببینید.