عامهپسندِ سهیل بیرقی یک شعارِ غیر اجتماعی زنانه است در نقد جامعهای مردسالار که لحظاتی میانهرویاش را از یاد میبرد و دچار ازدحامِ عوامانه در برابر یک خواسته زنانه میشود. فیلم قدرت زنانه ندارد بلکه مخالفت صریح خود را در چارچوبِ خالهزنک بازی با مداخله در زندگی افراد نشان میدهد. این نداشتن قدرت زنانه قطعا به ابتدای فیلم باز میگردد، چرا که هیچ زنِ قدرتمندی بوتاکس تزریق نمیکند. داستان فیلم نیز یک خطر بزرگ فرهنگی را عنوان میکند که اتفاقا خود ناخواسته به آن دامن زده، در شهرهای کوچک مانند شهرضا زنان و مردانی رشد میکنند که ذاتی از تالی فاسد، همراه عقدهها و آرزوها، را همراه خود به دیگر شهرها مانند تهران خواهند آورد. البته این برداشت منِ بیننده قطعیت ندارد اما وقتی ما با جهانِ فیلمساز مواجه میشویم و این جهان به ما نشان میدهد مثلا چگونه فضای مجازی راه را برای تداعی متوهمانه آزادی میانِ زنان باز میکند دیگر نمیتوان آن را صرفا یک برداشت شخصی نامید. از سویی دیگر ارتباطی که به بهانه خرید یک مبل از طریق کسب و کارهای اینترنتی میان دو پرسوناژ فیلم برقرار میشود نشان میدهد فداکاری مادر برای فرزندش و تحمل یک مرد به اندازهی 28 سال یعنی کشک. خیانت یک مرد یا خیانت یک زن، مسئله همواره چنین بوده و...