ملاقات با جادوگر حمید بهرامیان ادامهی سینمایِ تمام شدهی ایران است که از آن صرفاً سرگرمی مانده و لودگی. سینمایی که «شاید وقتی دیگر» بیضایی را در خود داشت و از ژانرهای مختلفی در آن میتوانستی حرف بزنی؛ «وصل نیکان» حاتمیکیا چرا دیگر تکرار نمیشود؟ من تعجب میکنم از صحبتهای حسینپور، نویسنده و کارگردانِ مینی سریال «بازنده»، چرا که بیسوادی و نابلدی را در محصول باید ثابت کرد نه در حرف. از ژانر و سبک تا فُرم و درام هیچکدام در سریالش پیدا نمیشود و اصرار بر استفادهی نابجا از باران و حالتهای احساسی و روانیِ نورپردازیِ دراماتیک منیت نخواهد ساخت بلکه نمایشی است از نابلدیهای خودشیفتهی مولف. «ملاقات با جادوگر» حرفِ جدیای برای گفتن ندارد و تکرار همان لودگیهایی است که به نامِ یک محصولِ فرهنگی و سینما تحویلِ بیننده میشوند. جذابیتِ جرج کلونیوارِ حقیقی در کنار بینمک بازیهای ژوله قصه نمیسازد. از آن بالاتر من تعجب میکنم خمسه چگونه پذیرفته در چنین فیلمِ بیچیزی بازی کند؟ به شوخیهای نسیم ادبی و مردی که خودش را مدیر تشریفاتِ آقای صاحب منصب معرفی میکند، دقت کنید؟ حتی سیلی زدن مهدویفر از رویِ تعصبِ زنانه نبوده؟ مهم آن است که ما نشان دهیم چگونه پسر یکی از خوشنامترین مدیران این مملکت در حال فرار از کشور است و هر دفعه پاسپورتش را از پدرش درخواست میکند یا قرار است نشان دهیم چرا باید کسی از ایران برود؟ این فُرمی که بیننده را سمتِ خود میکشاند و قصهای یا قصههایی را در حال عادی سازی است، چه نسبتی با فرهنگِ ایرانی برقرار خواهد کرد؟ و...
متن کامل را در مجله سینمایی برداشت بلند بخوانید.
ویدئوی مرتبط را در کانال آپاراتِ من ببینید.