علی رفیعی وردنجانی
علی رفیعی وردنجانی
خواندن ۱ دقیقه·۴ ماه پیش

نقدی بر مستند سینه‌ما رکس

سینه‌ما رکس مستندی از میترا مهتریان و صادق دهقان یک پژوهش میدانی جهت رسیدن به همزیستی سینما و مردم است که شکل پرداخت به موضوع آن کهنه شده. این فاجعه را نه شخصیتی مانند: حسین تکبعلی‌زاده بوجود آورده و نه افراط‌گرایی دینی. با هیچ منطقی نمی‌توان گفت انسان، انسان‌هایی را کشته حتی در سه‌گانه‌ی «وضعیت بشر» ساخته ماساکی کوبایاشی هم چنین فاجعه‌ای به تصویر کشیده نمی‌شود اما مسئله‌‌ای که من با موضوع مستند «سینه‌ما رکس» دارم این است که با تازه‌کردن داغ بازماندگان نمی‌شود پژوهش کرد و چه بهتر بود ما بیشتر در مورد بازمانده تکبعلی‌زاده می‌دیدیم و متوجه آن می‌شدیم که چرا مصرف کننده مواد مخدر شده و دچارِ یک بحرانِ شخصیتی. شخصیتی که در دادگاه به کشتن 600 نفر اعتراف می‌کند و بعد دین را بهانه می‌کند و بعد می‌گرید یک شخصیتِ مستاصلِ منفک شده از خانواده است که باید سال‌ها روی آن پژوهش شود. خانواده یک منطق شناختی نسبت به همنوعان به شخصیت تزریق می‌کند. این منطق در حسین تکبعلی‌زاده ناشناخته مانده و حتی نمی‌شود تصورش را کرد وقتی «گوزنها»ی کیمیایی در حالِ اکران است و تعدادِ انبوهی انسان به تماشای آن نشستند، سالن را آتش زده و... در سکانس‌های پایانی این مستند تلاش راویان برای دوباره دورهم جمع شدن بازماندگان حادثه را می‌بینیم و بعد انکار و ممانعتِ یکی از برادران بازمانده را که دیگر بس است و... این ایدئولوژی سازندگان مستند را دوست دارم که فقط با سینما می‌توان خاطره بدِ سینمایی بازماندگان را پاک کرد اما نحوه اجرای آن را دوست ندارم و...

برای مطالعه ادامه متن به مجله سینمایی برداشت بلند مراجعه کنید.

سینه‌ما رکسعلی رفیعی وردنجانیآتش سوزیحسین تکبعلی زادهنقد فیلم
نویسنده کتاب های: وقتی اوفیلیا می گرید، در جست و جوی سینما(مجموعه مقالات سینمایی)، احتکار احساسات، جغله و حسن یوسف
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید