درون و بیرون2 به کارگردانی کلسی من اثری با ایده سوخته و مستاصل است. اساسا اضافه کردن احساسات جدید و دور ریختن احساساتی که در کودکی با آنها درگیر بودیم یک مسئلهی سیال است که هیچ ربطی به جریان رودخانهای ذهن ندارد و از همین رو پویانمایی «درون و بیرون2» چیزی به نسخهی ابتدایی خودش نیافزوده و مدام با نوستالژیکهایی از قسمت اول دست و پنجه نرم میکند. همواره این مسئله را با جهانِ پیت داکتر داشتهام که وقتی مضمونی در پویانماییها اتفاق نمیافتد دست به دامان رویکردهای روانشناسانه به زبان کودکان میشود و این ایدئولوژی در تمام آثار وی مخصوصا در «روح» نمایان است. در نسخه دوم انیمیشن مورد بحث که تاکید و ادامهای از سوی پیکسار و دیزنی بر نمونهی اولیه است مولف، کلسی من، سعی دارد با انگاشت پرسوناژهای تازه به تراپی بلوغ بپردازد؛ که تبدیل شده به آنتروپی بالغ. در پلانی میبینیم که عنصر خجالت به غم کمک میکند. این لحظه از فیلم یک مانیفست ثانوی بشمار میآید. مولف با جهانی از ایدههای روانکاوانه مواجه میشود که آن جغرافیا پر از نامکشوفهها و کشف شدهها است. اگرچه از پایه با چنین برداشتی از انواع احساسات، مخصوصا شادی، مخالفم اما ترجیح میدهم این مضمونها مانند عروسکهای روسی، ماتروشکا، تو در تو نباشند و خاصیت تک بُعدی آنها حفظ شود و...
برای مطالعه کامل متن از لینک زیر استفاده کنید.
https://longtake.ir/mag/?p=25233