ربات وحشی به کارگردانی کریس سندرز حاویِ اندیشهای است منطقی که احساساتِ انسانی را جریحهدار خواهد کرد و در ادامه شکلی از زیستن را اشاعه میدهد که به مراتب الگوریتمِ صفر و یکی دارد. این اندیشه همراه با جذابیتِ بالا فرهنگی در نسل آینده بشر را ترویج میدهد که عمیقاً خطرناک و ضد انسانی است. اگر میخواهی مادر شوی باید آموزشِ چگونگی پرواز به فرزند خود را بلد باشی؟، سندرز در فیلمِ «آوای وحش» کشفِ دوبارهی آتش را نشان داد. این اکتشاف از سوی کاراکترهای یک داستان و بعد تشریکِ مساعی با حیوانات در ادبیات جرج اُوروِل هم وجود دارد. ادبیاتی که ویژگیهای غیر منطقیِ خود را منطقی جلوه میدهد و شباهتش به زندگی انسان تعاملی و ستودنی است. مشخصاً در مورد «ربات وحشی» این ادبیات تبدیل به نمایشی پرفورمنس از منطق در برابر احساساتِ غریزی شده. بیننده با یک انیمیشن مواجه نیست بلکه با یک طرز تفکر روبهرو است. ربات بر اساس یک اتفاق در جنگل توسط دیگر حیوانات پیدا شده، این دقیقاً آینهی فیلمِ «2001: ادیسه فضایی» کوبریک است. توسط لنز واید ما حیواناتی را میبینیم که کنجکاو به چیستیِ او مینگرند و میترسند. در سکانسهای بعد ربات را میبینیم که تخمی در جنگل پیدا میکند و اتفاقاً از دیگر حیوانات میآموزد چگونه باید جوجهی از تخم در آمده را تربیت کند و... فکت اول اینجانست که استفاده از لنز واید تنها برای پوشش وسیعِ شعاع دید نیست و استفادهی آن گاهاً به نگاه از بالا به موضوعی ختم خواهد شد و...
برای مطالعه متن کامل در مجله سینمایی برداشت بلند جستوجو کنید.
برای مشاهده ویدئوی مرتبط در آپارات بگردید.