سگهای نگهبان تصویری از قهرمانان دوستداشتنی به کودکان ارائه میدهد که درسهای فراوان اخلاقی و رفتاری در پس آن نهفته است. ما در حالی انیمیشن را فرای تصویر سینما عنوان میکنیم که شناخت تصویر و اصالت طبیعی آن در هالهای از ابهام قرار میگیرد. نمیدانیم تکنولوژی درآینده چه بر سر سینما خواهد آورد همچنان که تشخیص تفاوت رنگهای شاد کودکانه و تبدیل عناصر به مضمون در پویانماییها برایمان با میزانسن سخت است. مشخصا هنگامی انیمیشن در برابر انیمه ژاپنی قرار میگیرد که سیستم به تصویر کشاندن موضوعات و قصه در آن متفاوت باشد. از سویی دیگر سیستم غربی، انیمیشن، برای کودکان و طیف وسیعی از بزرگسالان جذاب و ایجاد کننده کشمکش بیشتر است؛ چرا که فهم آسانتر پویانماییها باعث نفوذ بیشتر در بین اذهان میشود. به عنوان مثال وقتی پویانمایی «زوتوپیا» تمام میشود تازه ذهن کاوشگر یک نوجوان یا کودک شروع به تفسیر کاراکترهای درون آن میکند. «سگهای نگهبان» به مراتب چالشی بزرگتر آفریدهاند. بیننده با کاراکترهایی روبهرو است که شناخت و تفریح را همزمان با یکدیگر به دنبال خود دارند. وقتی میبینیم که سگها قدرت جادویی پیدا کردهاند و هریک توانایی چند برابر هوش و عضله را مانند ابرقهرمانان سینمای مارول دارند، شگفتزده خواهیم شد. اشتباه نکنید این شگفتی ناشی از کلیشه و تکرار نیست. سگ، اسب، گاو و کبوتر به عنوان اولین حیواناتی که با آدمیان ارتباط نزدیک برقرار کردند وجود آنها ضروری پنداشته میشود. سگها علاوهبر هوش و ذکاوت از احساسات و وفاداری برخوردار هستند و به مراتب شناخت توصیفی آنها جهت پذیرش یک ماجرای قهرمانانه به مراتب راحتتر است. مشخصا وقتی از سری پویانماییهای «سگهای نگهبان» صحبت میکنیم در حال تداعی طیفی از خاطرات تلخ و شیرین کودکی برای جوانان هستیم که تاثیرات فرهنگی و اخلاقی زیادی بر رفتار اجتماعی آنان گذاشته است و...