گردنزنی به کارگردانیِ سامان سالور امرِ مشتبه شدهی فرهنگی بر مدار ایدئولوژی ترکی است که نشانههایی از لیبرالیسمِ اجتماعی را در خود دارد. این فکت که ممکن است در ادامه به سوسیالیسمِ فرانسوی تبدیل شود و ما شاهد انباشتی از تجربه فرد در برابری و یا انتقام باشیم که شکل مابهازایی در جامعهی خود برای آن نتوان یافت، به خودی خود توهم توطئه در داستانها را افزایش خواهد داد. این توهم ناشی از برخورد غیرِ آکادمیک با آثاری است که مثلا علی سرتیپی در جایی اشاره میکند VODها گرایشِ مخاطبِ ایرانی به محصولاتِ غربی، ماهواره، را کاهش دادهاند. محصولاتِ غربی ناشی از تمرکز غرب بر فرهنگ و احیاناً نقد فرهنگی بر جامعهی خود است؛ اما به طور مشخص راجع به محصولات شبکه نمایش خانگی باید اشاره کنم که بر مدار فرهنگی غرب در حال داستانگویی برای فرهنگی است که ناجوانمردانه مورد تهاجم رسانهای قرار گرفته. «گردنزنی» در مَطلعِ خود ثابت کرد به مراتب ارزشی بیش از آثارِ حاضر در شبکه نمایش خانگی دارد اما این ارزشِ صرفاً آکادمیک باعث نخواهد شد مخالف یک جریانِ فرهنگیِ در حالِ بروز شنا کند. به طور اتفاقی در فضای مجازی، که ممکن است فیک باشد، دیدم که علیخانی با افتخار از پخش و اجرای «جوکر» بانوان صحبت میکند و گفته است: وظیفه بود و باید میکردیم.
برای مطالعه متن کامل از لینک زیر استفاده کنید.
https://longtake.ir/mag/?p=25336
برای مشاهده ویدئوی مرتبط از لینک زیر استفاده کنید.
https://aparat.com/v/xbc44g7