ویرگول
ورودثبت نام
علی رفیعی وردنجانی
علی رفیعی وردنجانی
خواندن ۱ دقیقه·۱ سال پیش

نقد سینمایی جن‌گیر

جن‌گیر: مومن همچنان امضای فریدکین را در پاورقی خود دارد. دیوید گوردون گرین کارگردانی است که اُبژه‌های تسخیری داستان را به خوبی شناسایی کرده و ارتباطش با رُمان ویلیام پیتر بلتی را تنظیم کرده است. تسخیر انسان توسط نیروی فراطبیعی و اهریمنی مانند پازوزو که تلاش روحانیون، مشخصا کاتولیک‌ها، برای مقابله با او را به دنبال دارد به خودی خود یک روایت پُر از کشمکش است. هنگامی که «دراکولا» نوشته برام استوکر را می‌خوانیم انفعالاتی در آن اجازه باور زیستی و همجواری با شخصیت‌ها را به ما نمی‌دهد؛ این درحالی است که داستان‌هایی که به مذهب و دین‌ مرتبط می‌شوند به دلیل ارتباط هرروزه‌ی ما با آنها از پذیرش بیشتری برخوردار هستند. صعود راوی به داستان «جن‌گیر: مومن» از یک انتخاب میان نجات دادن همسر خود یا بچه‌ای که از او به‌جای خواهد ماند، جذاب است. این انتخاب عمیقا واکنشی منفی به دنبال خواهد داشت. اگرچه این فرنچایز بعد از نسخه ابتدایی دچار اضمحلال داستانی شد و طبیعی است که چنین کنشی‌ از سوی مولفان رخ دهد اما بازگشت داستان به منشا خود و ذکر این‌ نکته که هنوز مادر ریگن در غم از دست دادن دخترش مانده، قابل تامل است. مفاهیم مذهبی موجود در فیلم را سخت باور می‌کنیم، حتی وقتی که موعظه‌گری با کت و شلوار و کروات به پدر و مادر کاترین بدن و خون مقدس تعارف می‌کند. کلیسایی که در قصه هست هم باورناکردنی است. پلانی را به یاد آورید که کاترین با صلیب به چشمان مادر ریگن ضربه می‌زند یا در پلانی دیگر آنجی، رنگ پوست او بی‌تاثیر در انتخابش نبوده، اسم خواهر خاویر را که حالا پرستار است می‌گوید و بعد اتفاقات دیگر. اول این‌ نکته که دلیل طولانی شدن پیش روایت داستان را نفهمیدم و...

برای مطالعه کامل متن کلیک کنید.

پدر مادرجن گیرعلی رفیعی وردنجانینقد فیلم جن گیرجن گیر مومن
نویسنده کتاب های: وقتی اوفیلیا می گرید، در جست و جوی سینما(مجموعه مقالات سینمایی)، احتکار احساسات، جغله و حسن یوسف
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید