ستاره بازی ساخته هاتف علیمردانی یک تقویم فرهنگی جدا شده بین ایران و غرب است. ما توانایی زیست غربی را با آرایش فرهنگی خود نداریم، همانطوری که آنان چنین توانایی را ندارند. جدای از مسئله ایجاد تفکیک میان زن و مرد پس از سفر به غرب، این تفکیک که عملا ناخواسته است، باعث فرافکنی در تربیت فرزند یا محصولی میشود که ما از کشورمان با خود بردهایم. در فیلم «دشمن» ساخته میلاد عالمی این تفکیک فرهنگی را شاهد هستیم اما مشخصا «ستاره بازی» محصولی کاملا منطبق با فرهنگ ایرانی است و حتی سعی میکند در تربیت فرزند خود به عنوان آورده ادامهدار باشد. این ادامهدار بودن را ما حتی در رابطه بین زن و مرد هم نمیبینیم، که قسمتی از آن به گذشته و آینده تربیتی فرزند باز میگردد، چطور میتوانیم انتظار داشته باشیم که فرزندمان با فرهنگ ایرانی در غرب بزرگ شو؟. فیلم علیمردانی از این جهت مهم است که به طور کلی در لفافه با مهاجرت مخالفت میکند. رفتن و دیدن و شاید تحصیل کردن خوب است اما ماندن، بد. استفاده مواد مخدر از سوی ملیسا ذاکری دختر اصلانی در فیلم یک چالش نیست که در کشور ما چیز غریبی باشد حتی روابط او با پدرش که میگوید من دیگر 20 سالهام و یا با مادرش که او و شوهرش را جدای از خود میداند، چالش و نقد صریح فیلم به میزان دسترسی آزاد به الگوریتمهای غیر فرهنگی در غرب است. دوست او، کایلا، کجای این وضعیت نقادانه ایستاده است. «ستاره بازی» نشان میدهد حتی رابطه بیمار و پزشک در غرب متفاوت است حتی اگر و...