بدلکار: فال گای، فیلمی از دیوید لیچ با نگاهی تازه به سینمای سرگرم کننده و مکاشفهآمیز جهشی فارسوار به گویش ضد اندیشهی امروزی دارد. فیلم از نظر ایجاد موقعیتهای کمیک به واسطهی رابطهای که در چارچوب فرهنگ جغرافیایی خود تعریف میشود، حرفهای جدیدی میزند. این نگرش بعد از سینمایی «مرد خاکستری» برادران روسو در صنعت فیلمسازی هالیوود ایجاد شد. تلاش برای رهایی از جریانی که سالها است هالیوود با آن دست و پنجه نرم میکند، فیلمی کالت را معرفی نخواهد کرد و استفاده از بازیگرانی مانند: رایان گاسلینگ نمیتواند تفاوت ایجاد کند. هالیوود بعد از «ماتریکس» واچوفسکیها، دارایی جدیدی برای عرض اندام جهانی ندارد و اگرچه سالانه میان هزاران فیلمنامهای که وارد این صنعت میشود تعدادی به تولید میرسند اما آن تعداد به هیچ وجه توانایی مقابله با ماقبل خود را ندارند و اکثریت قاطع فرمولی بالیوود گونه برای روایت در پیش گرفتهاند. مسئله دقیقا اینجا است که چرا ما فیلم آمریکایی را به فیلمِ هندی ترجیح میدهیم؟ مهندسی رسانهای هالیوود به مراتب از بالیوودِ هند قدرتمندتر است و اگر چه این میان سینماهایی مانند: اسپانیا، سوئد، آلمان و... گاه به گاه خودی نشان میدهند اما شرایطی برای رو در رویی با صنعتهای بزرگ فیلمسازی ایجاد نمیکنند. «بدلکار» نمونهی اعتلا یافته یک همچون نگرشی است. فیلمی که تکنیک سینمایی خوبی دارد و رفتارش در قصهگویی هم نوین شده اما با همه این تفاسیر شکلی ماهوی از تضعیف سینمای هالیوود است و...
برای مطالعه متن کامل از لینک زیر استفاده کنید.
longtake.ir/mag/?p=25253