بیتلجوس بیتلجوس ساخته تیم برتون که محصول 2024 بوده و دنبالهی داستانِ 1988 تلقی میگردد یک اثرِ فرافانتزی است که تنههای عمیقی به سورئالیسم و جادوی در آن زده. در مواجههی ابتدایی با مکانیزمِ ماشهی داستان بر پاشنهی تکرارِ ایراد یا ادامهی قصه روبهروایم. اگر نسخهی ابتداییِ فیلم «بیتلجوس» سایقهایی رواننژندانه به فانتزیک داشت در نسخهای که دربارهی آن بحث میکنیم، خود فانتزی مورد هجوم قرار گرفته است. اتصالِ اعضای جسمانیِ بانو مونیکا بلوچی، تاکید بر نیمکرهی غیرطبیعیِ ویلیام دفو، خواستگاری در مراسم عزا و ماتم و... فکتهایی از بازسازیِ ژانر در این حوزه است که نیاز به بررسی و پژوهش در آن مشاهده میشود. سینمای تیم برتون حاصل مدفن اعضایی است که روحِ جدا شده از جسم خود دارند و این ارواح شکل نمادینی از تعالیم و ادبیات دینی به خود گرفتهاند. البته که سینما به عقیدهی من جایی برای نمایشِ نمادها ندارد و بیشتر این نمادها هستند که نیاز به خوانش سینمایی در آنها دیده میشود، اما صراحتاً سینمای برتون پُر شده از اسطورههای ذهنی که تلویحی بر اشیاء دارند. اوج این آتش روشن کردن را در «عروس مردگان» میبینیم و حتماً گرایش آن به رئالیسم را در «ادوارد دستقیچی» خواهیم یافت. سینمایی که مفاهیمی فراواقعگرا در «چارلی و کارخانه شکلاتسازی» از خود ساتع کرده چگونه به تاکید و ادامهی داستان در «بیتلجوس بیتلجوس» میرسد؟ این چگونه رسیدن همان اندیشهای است که مثلا در تئاتر اصفهان آوا حدادی پیش گرفته و شکل تراژدیای که در پایانِ درامها از خود نشان میدهد بیشتر بر مرگ و مرگاندیشی تاکید میکند تا چگونه رسیدن و احتمالاً ایثار در آن و...
برای مطالعه متن کامل از لینک زیر استفاده کنید.
https://longtake.ir/mag/?p=25391
برای مشاهده ویدئوی مرتبط از لینک زیر استفاده کنید.
https://aparat.com/v/ruw189x