ویرگول
ورودثبت نام
علی رفیعی وردنجانی
علی رفیعی وردنجانینویسنده کتاب های: وقتی اوفیلیا می گرید، در جست و جوی سینما(مجموعه مقالات سینمایی)، احتکار احساسات، جغله و حسن یوسف
علی رفیعی وردنجانی
علی رفیعی وردنجانی
خواندن ۱ دقیقه·۷ ماه پیش

نقد فیلم بی‌سروصدا

بی‌سروصدا ساخته‌ی مجیدرضا مصطفوی را اصلاً دوست نداشتم. فیلمی که ابتدا و انتهایش در عینِ بی‌ربطی به هم در حالِ اصرار برای ربط داده شدن است. اکنون پیش خودتان فکر می‌کنید این آدم فکر کرده با بد شمردن و اینکه از همه ایراد بگیرد می‌تواند خود را منتقد جا بزند، نه لطفاً چُنین فکری نکنید، من فقط در مورد حسی که از فیلم گرفتم با تکیه بر فُرمِ آکادمیک در حالِ نوشتن هستم. کاراکترهایی از پیش ساخته شده را به صورت کُلاژ در کنار هم قرار دادن و بعد قصه‌ای «مالنا»گونه، ساخته‌ی تورناتوره، را بهانه کردن که آخرش مخاطب با یک پایانِ وِل روبه‌رو می‌شود و بگوییم حالا اگر راست می‌گویی درست حدس بزن، نمی‌شود سینما. سینمای بی‌قصه‌ای که سیامک را حتی بی‌عُرضه‌تر از آنی که هست نشان می‌دهد و بعد لوکیشنِ یک آپاراتیِ بین راهی، که بعداً یعنی قرار است رستوران شود، را حسرتی برای او قرار خواهد داد، سینمای این روزهای ایران شده. من با بندبازی‌ِ یک دختر مشکلی ندارم اما با این موضوع مشکل دارم که شما در فیلمِ خود شُعار دهی که چون من دختر بودم اجازه ندادند بندبازی کنم و.... «بی‌سروصدا» اگر مستندی می‌شد که نشان می‌داد رستوران‌ها با چه ترفندهایی گوشتِ خر کباب می‌کنند و دست مردُم می‌دهند شاید حرفی برای گُفتن داشت و...

متن کامل را در حمله سینمایی برداشت بلند بخوانید.

ویدئوی مرتبط را در کانال آپارات من ببینید.

سینمای ایرانفیلمنقد فیلمفرشته حسینیپیمان معادی
۰
۰
علی رفیعی وردنجانی
علی رفیعی وردنجانی
نویسنده کتاب های: وقتی اوفیلیا می گرید، در جست و جوی سینما(مجموعه مقالات سینمایی)، احتکار احساسات، جغله و حسن یوسف
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید