دانهی انجیر معابد فیلمی از محمد رسولاف تثبیتی است بر جایگاه سیاسی یک اُپوزیسیونِ مدعیِ تولید کننده محصولات فرهنگی. فیلمساز نبوغ و پرورش قصه را در «جزیره آهنی» نشان داد و بعد در «کشتزارهای سپید» ما را به یاد «علفزار گریان» آنجلوپلوس با آن برداشتهای بلند و ساختِ واقعیت شاعرانه از جبر جغرافیا انداخت. او در «شیطان وجود ندارد» صراحتاً اعتراض سینمایی خود را مطرح کرد و یک وضعیتِ اجتماعی را حاصل اندیشهای واپسگرا نمایاند. این اندیشهی واپسگرا در اثر اخیر او «دانهی انجیر معابد» شکلی از بازآفرینیِ یک جریان اغتشاشی در کشور است که با توسل به احساساتی کردن مخاطب خود توانایی تزریقِ باورهای غلط به بیننده را دارد. زنان بدون حجاب در فیلم یعنی چه؟ ما در کنارِ کدام زنان قرار گرفتهایم. زنانی که رسانههای معاند از آنها سخن میگوید یا زنانی که اعتراض دارند و صرفاً اغتشاشگر نیستند؟ به نظر من این اثر در کنار زنان و مردانی است که در یک جو اعتراضی با برپایی اغتشاش سعی در رساندن فریادِ ناهنجارِ خود به گوشها هستند. سینمای رسولاف، مشخصا در فیلم مورد بحث، حاصلِ اعتراض و اغتشاشی است که جامعه از تهییج رسانه برخود روا داشته. من با تاثیرگذاری یک محصول فرهنگی بر ادامهی حیات و روند جریان اعتراضی مخالفم چرا که احساس میکنم اولاً کار یک محصول فرهنگی، فرهنگسازی است و نه آموزشدادن آنکه چگونه اغتشاش کنیم و دوماً سینما یا هر مدیوم دیگر که سوار بر موج یک اعتراض شود و سعی در مطرح کردن خود داشته باشد را نمیتوان یک محصول فرهنگی نامید و...
برای مطالعه کامل متن از لینک زیر استفاده کنید.
https://longtake.ir/mag/?p=25401
برای مشاهده ویدئوی مرتبط از لینک زیر استفاده کنید.
https://aparat.com/v/tiso1w5