دوزیست به نویسندگی و کارگردانی برزو نیکنژاد کمدیوار معضلات اجتماعی را به نمایش میکشد و این تم سینمایی را به اشتباه انتخاب و روایت میکند. فارق از کارنامه کارگردان، چرا که ما با اثر طرف هستیم و عقبه موثر نمیتواند بر نتیجهگیری تماشاگر/مخاطب تاثیر بگذارد، فیلم باید کمدیسیاهی میبود که طنازی، رندی، کاراکتر حمید در پایان داستان کمی منطقی شود. داستان پیرنگ ثابتی ندارد و مهمترین عامل شکست در قصهگویی فیلمنامه داستان بیجهت آن است. قصهای مستاصل که نه عطا را درست روایت میکند و نه مریم را. این میان حمید، آزاده، مجتبی و ابراهیم (پدر عطا) هرکدام نیمه کاره رها شدهاند؛ پس نتیجتا فیلمنامه پر از سوراخهایی میشود که با پایان شگفتانگیز و به اشتباه مثلا جاهطلبانه مولف حفره عمیق و بزرگتری پدید میآورد.
*قصهها
قصه فیلم چالش ایجاد میکند اما این چالش از نظر منطقی گفتمان ایجاد نخواهد کرد. الهام اخوان، مریم، که اگر الناز حبیبی بود هیچ اتفاقی نمیافتاد، قصهای دارد که معضل جامعه است اما با چنین کاربردی در فیلم این ناهنجاری تبدیل به ابتذال سینمایی شده. گویی از خانه فرار کردن، صیغه شدن، حاملگی و سقط جنین امری است عادی. و این فیلم با همه نابلدیاش در عادی سازی این پوچگرایی قدم برداشته. از نظر داستانی هم قصه مریم حرفی برای گفتن ندارد. نه عقبه درست و درمانی از او میبینیم و نه در آینده روایت خود را توجیه میکند. به صرف این که حمید یک یا دو بار با او شوخی میکند، شعبده بازی، ایستادن روی سر و تبریک کنایه آمیز همراه با خنده: نمیتوان چنین انتظاری از پایان این قصه داشت از سویی دیگر حمید نیز جز به و...
برای مطالعه کامل این نقد به مجله سینمایی برداشت بلند مراجعه نمایید.