ویرگول
ورودثبت نام
علی رفیعی وردنجانی
علی رفیعی وردنجانینویسنده کتاب های: وقتی اوفیلیا می گرید، در جست و جوی سینما(مجموعه مقالات سینمایی)، احتکار احساسات، جغله و حسن یوسف
علی رفیعی وردنجانی
علی رفیعی وردنجانی
خواندن ۱ دقیقه·۸ ماه پیش

نقد فیلم رها

رها فیلمی به کارگردانیِ حسام فرهمند تکنیک و فُرمِ فریب‌دهنده‌ای دارد که حاصلِ یک مخالفتِ نسلی با فرهنگِ سوار بر اقتصادِ روانشناسانه‌ی خود است. من با تمرکزِ بالا فیلم را دیدم و در نهایت دریافتم که سینمایی که فُرمِ مخالف را قاطبه‌ی جامعه کرده نمی‌تواند حُرمت‌های شکسته شده را با تفسیری دیگر به تماشاگر تزریق کند. در این فُرم بازی‌های خوبی نمی‌بینیم و البته که عموماً تکراری هستند. شهابِ حسینی همان همیشگی است و مظلوم‌نماترین سکانسِ سینمای ایران را او بازی کرده هنگامی که قیچی دستِ نامزدِ مردم می‌دهد و می‌گوید: نمی‌خوام موهای دخترم توسطِ کسی نوازش بشه و... این کاراکتر چه تفاوتی با مردی که سرش را از عصبانیت به در می‌کوبد، در «جدایی نادر از سیمین» فرهادی دارد، چه تفاوتی با ویژگی‌های اخلاقی کسی دارد که از فرزندش عُذرخواهی می‌کند که او را بدنیا آوره، در «حوض نقاشی» میری، ما مادر بودنِ شاکری را نیز نمی‌توانیم باور کنیم. شاکری در این فیلم اصلاً خوب نیست. خوبی نیست. بدردِ مظلوم‌نمایی‌های این چُنینی نمی‌خورد. تکراری بودن در بازی‌های فیلم خلاصه نمی‌شود و ما فیلم‌نامه‌ای هم داریم که پُر از فکت‌های پَُشتِ‌پرده‌ای از سینمای ایران هستند. نکاتی که اصلاً باورپذیر نیست و غلطِ تدوینی هم دارد که یکیشان را می‌توان در به عدمِ ارتباطِ حسّی میانِ وقتی توحید دستش را زخم می‌کند با پلانِ بعدِ خود دید و...

متن کامل را در مجله سینمایی برداشت بلند بخوانید.

ویدئوی مرتبط را در کانال آپارات من ببینید.

سینمای ایراننقد فیلمشهاب حسینیفرهنگخانواده
۰
۰
علی رفیعی وردنجانی
علی رفیعی وردنجانی
نویسنده کتاب های: وقتی اوفیلیا می گرید، در جست و جوی سینما(مجموعه مقالات سینمایی)، احتکار احساسات، جغله و حسن یوسف
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید