ویرگول
ورودثبت نام
علی رفیعی وردنجانی
علی رفیعی وردنجانی
خواندن ۱ دقیقه·۱۱ روز پیش

نقد فیلم ساعت سکوت

ساعت سکوت ساخته‌ی برد اندرسون سینمای قابل قبولی است که گرایش‌هایی نوآر به جنایت و فهمِ آن دارد. این کارگردان که اکثراً او را با «ماشین‌چی» و بازیِ متعجب‌کننده‌ی کریستین بل می‌شناسند در سینمایی «تماس» نیز چنین کاراکتری از خود نشان داده بود. سینمایی که محصّلِ ادبیاتِ روانِ انسان بوده و هر دم بر لبه‌ی تیغِ جنایت و مکافات در رفت و آمد است. این پروسه هیچ‌ربطی به داستایوفسکی و «جنایت و مکافات»‌اش ندارد چرا که ادبیات مجموعه‌ای از برداشت‌ها را در بر می‌گیرد و سینما تنها یک برداشت درست خواهد داشت. در «ساعت سکوت» اندرسون، با بازیگری آشنا می‌شویم که او را در «پلیس آهنی»‌ نیز دیده بودیم اما این پرسوناژ ژستِ یک کارآگاهِ امروزی به خود گرفته که: اوّل صبح ورزش، حمام، اصلاح و نوشیدنِ آب کرفس را عادت خود کرده و در یک تعقیب و گریز شنواییِ خود را از دست می‌دهد و... ما با جهانی از مولف مواجه می‌شویم که خیلی تمیز و ساختارمند درحالِ توسعه پارانویا در کاراکترهای خود است و سعی دارد این مسئله‌ی روانی را به برداشت‌هایی وجدانی از آثار داستایوفسکی و آموزه‌های فروید بچسباند. از نظر آکادمیکی «ساعت سکوت» با رعایتِ قوانین توانسته فُرمی ایجاد کند که مفهومی پُر استعاره داشته باشد اما این نکته را باید در نظر داشت که تنها یک استعاره در پایان از همه‌ی این مفاهیم قابل پذیرش است. مسئله‌ی اندرسون در فیلم مورد بحث صرحتاً روان نیست اما به آن متمایل شده و جزئیاتی روانی با آن زبانِ ایما و اشاره‌اش طرح می‌کند که می‌توانند هیچ‌ربطی به گروگان‌گیری، موضوع ویدئو و نجات آن زنِ هم‌داستانش پیدا کنند و...

برای مطالعه متن کامل از لینک زیر استفاده کنید.

https://longtake.ir/mag/?p=25388

برای مشاهده ویدئوی مرتبط از لینک زیر استفاده کنید.

https://aparat.com/v/xhn7x86

ساعت سکوتنقد فیلمبرد اندرسونعلی رفیعی وردنجانیماشین چی
نویسنده کتاب های: وقتی اوفیلیا می گرید، در جست و جوی سینما(مجموعه مقالات سینمایی)، احتکار احساسات، جغله و حسن یوسف
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید