شادروان فیلمی از حسین نمازی یک اثر به غایت تامل برانگیز در حوزه اجتماعی و کمدی است که من را به عنوان مخاطب جدی سینما به آینده این ژانر در سینمای ایران امیدوار می کند. بازی نازنین بیاتی برگ برنده نمازی در این فیلم است. بیاتی با توجه به آن که در ذات کمدین است می تواند صفتهای جدی مختلفی را به اجرا گذارد. مسئله ای که در این فیلم برای من مهم شده است فاصله گرفتن از سیاه نمایی و پوشاندن لباس سفید در فرم فیلم بر محتوای سیاه آن است. «شادروان» با مسائلی شوخی می کند که شاید برای مخاطب طبقه وسط جامعه نیز قابل قبول نباشد و در ذات مسخره به نظر آید اما طبقه ضعیف به خوبی آن را درک می کنند، مانند فرار کردن از ساندویچ فروشی.
به سکانسی که بیاتی شدیدا گریه می کند تا رضایت مسئول حفاظت بیمارستان را بگیرد توجه کنید. در این پلات نازنین بیاتی ما را به یاد سمیه «ابد و یک روز» می اندازد. خواهری که همه مسائل خانواده به او ختم می شوند اما به مراتب از آن شخصیت مورد نظر جلو تر است. یعنی شخصیتی که بیاتی آن را ایفا می کند هم ترحم برانگیزی سمیه «ابد و یک روز» را دارد و هم رندی خاص خودش را. ما این رندی را در هنگامی که نظر مثبت مسئول حفاظت بیمارستان را جلب می کند با یک چشمک به برادرش می بینیم. درد از این بالاتر که جنازه پدرت و از بیمارستان بدزدی. این دیالوگ از شاه دیالوگهای سینمای ایران است که و...
برای مطالعه کامل این یادداشت به روزنامه اینترنتی برداشت بلند مراجعه نمایید