شمشیر پنهان ساخته چنگ ار یک فیلم ضد کمونیستی از زبان آنهایی است که مارکس را پرستش میکنند. وقتی ما از سینما در حوزه اشاعهی یک تفکر صحبت میکنیم، در واقع تلمیحی بدون استعاره را بر زبان الکن فیلمنامه استوار کردهایم. در سینمایی «زندگی دیگران» ساخته فلوریان هنکل فون دونرسماک شیوه نگریستن به جغرافیای داستان قصه را بر پایه برشت و فاصلهگذاریاش میبینیم؛ اما مشخصا در «شمشیر پنهان» این شیوه با قاب بندیها حداقل و شکل دکوپاژ، نوعی استیصال در جهانشمولی اثر ایجاد میکند. کاراکترهایی که عمیقا ترس در وجودشان یافت میشود تا حتی ما وقتی در بک گراند دو مامور در حال صبحانه خوردن میبینیم کسی در حال روزنامه خواندن با تمرکز است. سینمای چین عمیقا جاهطلب است. حتی بیشتر از برگمان و سینمای روشنفکرانهاش. سینمایی که مانند اجناسش اینروزها تبدیل به متقلب شده و خیلی هم خطرناک است. خطر چنینِ سینمایی نه برای خودِ جغرافیایش بلکه برای جهانی که اصلا مشمول چنین طرز تفکری نمیشود، خواهد بود. وقتی رسانه درگیر آن شده که عقیده فرد چه تاثیری بر جمع خواهد گذاشت و آیا اینکه اجتماع بر این عقیده موثر بوده یا خیر، دیگر نمیتوان مارکس را بنیانگذار یک حزب عنوان کرد. شعور جمعی در نهایت برابر حتی آثاری چون «پلتفرم» ساخته گالدر گازتلو-اوروتیا، خواهد ایستاد و ثابت خواهد کرد ما اگر برای فهم فلسفه به سراغ کانت و ولتر و دیگران رفتیم از روی هیجانِ خواندن مارکس نبوده. فلسفه برای فهمیده شدن سادهتر حتما به برشت و حتی سینمای برگمان نیاز دارد و...