شیطان وجود ندارد ساخته ریوسوکی هاماگوچی ترکیبی از تحمیل و تحمل است که انسان را در بطن پوستهی زمینی خود نشان میدهد. کاربرد المان طبیعت در این فیلم یک دستاورد فرهنگی منسوب به مهربانی با محیط است که نوعی از انسان امروزی درحال تخریب آن شده. ناخودآگاه رفتار نوستالژیکِ سینمایی مرا به یادِ «به رنگ ارغوان» حاتمیکیا، انداخت. فیلمی که هم از طبیعت دفاع میکند و هم از انسان. «شیطان وجود ندارد» به ما نشان میدهد که اگر طبیعتی نباشد انسانی هم نمیماند. این بزرگترین هشدارِ فیلمسازی است که «ماشین مرا بران» را از موراکامی اقتباس کرده. هاماگوچی در این اثر تلفیقی از سینمای سردِ فرانسه، سینمای فیلسوف مآبِ روسیه، مشخصا تارکوفسکی و سینمای جاهطلب و اندیشهورز برگمان از سوئد را به نمایش میگذارد. شخصیتها در این فیلم علاوهبر آنکه از تکنولوژی استفاده میکنند همچنان فرهنگ قالب در جامعه را سرلوحه کارشان قرار دادهاند. از سوروگو کدخدای روستا تا فردی که هیزم میشکند و آب جمع میکند یک همپوشانی فرهنگی را شامل میشوند. افرادی که زندگی و بقایشان وابسته به جنگل است حال در جلسهای توجیهی نشستهاند که حتی مجریان جلسه توان پاسخ دادن به آنان را ندارند و مقامات بالای شرکت حاضر به رویارویی با آنان نیستند. دکوپاژ کارگردانی شناختی از مدیومِ ترنس مالیک «درخت زندگی» و کلویی ژائو در «سرزمین خانه بدوشها» به بیننده عرضه میکند. تبدیل ذهن به عین در این اثر وابسته به شروطِ عناصرِ در آن انگاشته شده است. پَرِ قرقاول، ردِ پای آهو و آب از مهمترین جزئیاتی است که در فیلم فهم میشوند و...
برای مطالعه کامل متن از لینک زیر استفاده کنید.
https://longtake.ir/mag/?p=25259