مصائب شیرین 2 را اصلا دوست نداشتم؛ این مفهومِ خارج شده از اندیشههای هنرمندی مانند علیرضا داوود نژاد نیست که سوار بر جریانی در سینمای ایران شود که تاثیرگذاشتن را بر تاثیرپذیری، مانند: تقدم مفهوم بر فرم، مقدم میداند. سینمایی که ضد ارزشهای فرهنگی است و با وارونه جلوه دادن فکتها در جستوجوی هستیشناسی دیگر برای زیستن است. ایران جای خوبی برای زندگی نیست و من حاضرم مثلا در کشوری دیگر به ظرف شستن تن دهم تا فرزندم در رفاه باشد و بتواند با فرهنگ درست بزرگ شود و... این پیام صرفاً نمادی از احساسات مادرانه نیست که مونا، مونا داوودنژاد، با شلوغ بازیها و هیاهو به دخترش میگوید این پیامِ مخرب بخشی از تظاهر به منورالفکر بودنِ آقایان در سینما است که صراحتاً دعوای اصلی میان نادر و سیمین در «جدایی نادر از سیمین» اصغر فرهادی را شامل میشود. مرد همواره اندیشهای واپسگرا دارد و به وطنش فکر میکند و زن همواره به رفاه و تمدن و پیشرفت. من با اندیشه فیمینیسم مسئلهای ندارم و در خیلی جاها آن را محق میدانم، البته نه این تالیفاسدهای اخلاقیِ منسوب به فیمینیسم، اما در حال حاضر سواستفادهای از این اندیشه در سینمای ایران باب شده که هنر و درام را نیز زیر سوال برده. «مصائب شیرین 2» اصلاً سینمای مورد انتظاری نیست بلکه سعی دارد چنین عادی سازی کند که اگر دخترتان در مثلاً انگلستان به کلوبِ شبانه رفت همراه او نروید و زیاد نخورید و...
برای مطالعه کامل متن از لینک زیر استفاده کنید.
https://longtake.ir/mag/?p=25370
برای مشاهدهی ویدئوی مرتبط از لینک زیر استفاده کنید.
https://aparat.com/v/vrr7t38