علی رفیعی وردنجانی
علی رفیعی وردنجانی
خواندن ۱ دقیقه·۱ ماه پیش

نقد فیلم من درخشش تلویزیون را دیدم

من درخشش تلویزیون را دیدم فیلمی از جین شوئنبرون اثری محتاطانه درباره‌ی جعبه‌ی جادویی و تاثیراتِ رویایی آن است. در فیلم دیالوگی وجود دارد: اگر تو نباشی من با کی ماتِ صورتی نگاه کنم. این دیالوگ عینِ گفتمانی است که از مراقبه‌ی ژانری میان سینما و احساسات فردی خارج می‌شود. در این مراقبه ما با شخصیت همراه نمی‌شویم بلکه با تاثیری که شخصیت از ابعادِ خیالی یک اثر تلویزیونی دریافت می‌کند مواجه خواهیم شد. شخصیتِ رنگین‌پوستِ فیلم تنها به دنبال کسی است که با او بنشیند و قسمتی از ماتِ صورتی را تماشا کند. بعد ما حاصلی از این نشستن می‌بینیم که نشان می‌دهد خالکوبی با ماژیکِ صورتی توسط دیگری بر پشتِ گردنِ او اصلاً هم دل‌انگیز نبوده و تلاش دارد تا ردِّ آن را پاک کند. وجود این موضوع که سریالِ اشاره شده در «من درخشش تلویزیون را دیدم» گرایشِ جنسیتی دارد و به تعبیری مبلغِ همجنس‌گرایی است، چیزی را عوض نمی‌کند. فیلم‌ساز خواسته در چنین ژانری یکمی فمینیست‌ بازی در آورد و اتفاقاً موفق هم بوده. این را حتی وقتی آن ماهِ زخمیِ پُر از حفره‌ی مورد علاقه‌ی اسکورسیزی را آقای دلمُردگی می‌نامد، می‌توان لمس کرد. این دلمُردگیِ ماه‌وار در زمان و مکانِ فیلم هم تواتر یافته. شخصیت چه در هنگامِ کودکی که ماتِ صورتی را می‌بیند و چه در بزرگسالی که به دنبال کسی برای تقسیمِ دل‌مشغولیِ خود می‌گردد، در حال یافتنِ مکانی برای هم‌آغوشی با تلویزیون است و...

متن کامل را در مجله سینمایی برداشت بلند بخوانید.

ویدئوی مرتبط را در آپارات ببینید.

نقد فیلمویرگولتولید محتوا
نویسنده کتاب های: وقتی اوفیلیا می گرید، در جست و جوی سینما(مجموعه مقالات سینمایی)، احتکار احساسات، جغله و حسن یوسف
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید