علی رفیعی وردنجانی
خواندن ۱ دقیقه·۱۳ روز پیش

نقد فیلم موسی کلیم‌الله

موسی کلیم‌الله: به وقت طلوع اَثری نامطلوب از یک مولفِ مطلوب در سینما است که ارزشِ معنویِ آن به فُرمِ سینمایی‌اش خواهد چربید. ابراهیم حاتمی‌کیا با فناوریِ تولید مجازی یک فریبِ دراماتیک خورده که سخت می‌شود آن را دوست داشت. من در فیلم کارگردانی متفاوتی از حاتمی‌کیا نمی‌بینم که بخواهم آن را بهتر یا بدتر از فرج‌الله سلحشور بدانم بلکه بازیگر، مشخصاً مریلا زارعی در نقشِ یوکابِد، یک دِینِ حماسی –معنوی احساس می‌کند که به گفته‌ی خودش مانند: سعی در صفا و مَروه است. این سعی به خواسته‌ی کارگردان از بازیگر مربوط است اما هیچ‌ربطی به تکنیکِ بازی‌گرفتنِ کارگردان از بازیگر ندارد. پُرسشِ اصلی این است که آیا حاتمی‌کیا می‌توانست کسی را جای زارعی هنگامِ نگارشِ فیلم‌نامه‌اش ببیند؟ حسِّ مادری در این فیلم بیشتر به روانِ بازیگر وابسته است تا آن‌که بازیگر مانند یک ابزارِ هنری در دستانِ کارگردان باشد. مِتُدِ لی استراسبرگ در این بازی مشهود شده و فرهادِ آئیش، در نقش یک شیطان‌پرستِ خواب گذار و یک رهبرِ معنوی، ناتوان از بروزِ تفکیک میان آن دو پرسوناژ است. فکتِ مهم به‌نظرِ من آن است که فیلم مالِ پرده‌ی سینما نیست. ما عُمقِ میدان را نمی‌بینیم؛ این می‌تواند بخاطرِ ناتوانیِ سینماهای ایران از پخشِ درستِ جلوه‌های فیلم باشد امّا این نکته بسیار اهمیّت دارد که فیلم‌ساز باید نسبتِ دُرستی با قاطبه‌ی تکنولوژی در جغرافیایش برقرار کند و مانند مارول جاه‌طلبانه توهُم نزند و...

متن کامل را در مجله سینمایی برداشت بلند بخوانید.

ویدئوی مرتبط را در کانال آپارات من ببینید.


نویسنده کتاب های: وقتی اوفیلیا می گرید، در جست و جوی سینما(مجموعه مقالات سینمایی)، احتکار احساسات، جغله و حسن یوسف
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید