مگالوپلیس فیلمی از فرانسیس فورد کوپولا جاهطلبانه دربارهی آرمانشهری است که با نگاهی به گذشتهی خود کلاسیک ساخته میشود و شدیداً هوسبازانه نمو کرده. الگویی که در ذهن بسیاری از فیلمسازان و فیلمبازانِ جهان شکل گرفته با این اثر از یاد میرود. این فکت نه بخاطر سایقهای فرهنگیِ تمامیتخواهانه از مولفی که گانگستربازیاش را به مافیای سینما کشانده بلکه مفهومی را یادآور میکند که جبرِ جغرافیایی را اندوهآلود به امپراطوری خود میکشاند. بنظر من بهترین فیلمِ کوپولا «پدرخوانده» نیست بلکه «مکالمه»ی او ثابت میکند که تنها صداست که میماند. «مگالوپلیس» سعی دارد سینمای نولانزده را قرض بگیرد امّا نمیتواند حتی مانند «جوانی بدون جوانی» عمل کند و گفتمانی کلاسیک را از یاد ببرد. فیلم مورد بحث اصلاً هم بد نیست. سینمایی که فُرم درستی ایجاد میکند اما مفهومی هیجانی و از روی هوس دارد. اگرچه فُرم است که از دل خود محتوا و مفهوم میزاید امّا مشخصاً دربارهی این اثر نمیتوان از دلِ فُرمش، محتوایی استخراج کرد و قطعاً خلاقیتهای کوپولا یک رازِ سر به مهر خواهند ماند. این خلاقیتها نه به اندازهی دفاعی هستند که کوجیمای ژاپنی از «جوکر: جنون مشترک» فیلیپس، کرده، که من معتقدم فیلم چیزی برای دفاع کردن ندارد، بلکه باید یادآوری کرد که ذهن انسان متناسب با برخوردِ فردی با واقعیت یک طوفانِ ذهنیِ قدرتمند ایجاد میکند که موشکافی در آن از لابهلای همان طوفانها ظاهر میشود و...
برای مطالعه متن کامل از لینک زیر استفاده کنید.
https://longtake.ir/mag/?p=25430
برای مشاهده ویدئوی مرتبط از لینک زیر استفاده کنید.
https://aparat.com/v/tiunya8