
میکی 17 از بونگ جون-هو ذهن انگلآلودِ انسان است که میتواند مُرده را زنده و مانند «ماتریکس» واچوفسکیها، تولید مثل کند. فیلم یک هُشدارِ ناخودآگاه به تماشاگر میدهد. هرچه تکنولوژی پیشرفت داشته باشد و دانشِ تجربیِ انسان در مواجهه با علم گُسترده شود، از احساساتِ او کاسته خواهد شد. من بارها این تذکر را دادهام که با جهانی روبهرو هستیم که میتواند با یک کلیک ادبیات خلق کند و این جهان بسیار خطرناک است. جهانی که با یک کلیک فرهنگ و هنر خلق کند قطعاً با یک کلیک هم نابود خواهد شد. این مابهازای فیلمِ جون-هو است. سینمایی که در ستایشِ حسِّ بینظیرِ مُردن مانند «در ستایش مرگ» ساراماگو عمل میکند و انسان را کالایی مصرفی در 30 سال آینده نشان میدهد که با فرار از زمین حواسَّش در بینیاش جمع خواهد شد. حواسِّ این انسان قابلِ ستودن نیست. در حقیقت شخصیتهای جون-هو یک اسکیزوفرنیِ خاصّی دارند که نه کمدیِ سیاه خلق میکنند و نه قصّهای بدیع میسازند. این پرسوناژها قاطعیتِ برخوردِ خود با یک ماجرا و رویداد را از دست خواهند داد. با تأملی بر کاراکترِ رابرت پتینسون این هویت را میشود تشخیص داد. درواقع سینما نباید چگونگیِ برخورد یک آدمِ دیوانه با آینده را نشان دهد بلکه باید نشان دهد آن آدم چگونه دیوانه شده و...
متن کامل را در مجله سینمایی برداشت بلند بخوانید.
ویدئوی مرتبط را در کانال آپارات من ببینید.