علی رفیعی وردنجانی
علی رفیعی وردنجانی
خواندن ۲ دقیقه·۱ سال پیش

نقد فیلم ناپلئون

ناپلئون ساخته ریدلی اسکات یک فیلم سرمست از حماسه‌سازی به غایت استیصال در قصه‌گویی است و فیلم‌ساز نمی‌داند فتوحات ناپلئون را نشان دهد یا عشق افسانه‌ای او را. بازی فینیکس در این فیلم شدیدا مانند متد اکتینگ او در «استاد» ساخته پل توماس اندرسون است. اگرچه ادراک و نتیجه حاصل از دو اثر متفاوت خواهد بود اما با همین باور است که می‌توان در بازی او جست‌و‌جویی برای معنا را فهمید. کربی هم مانند هتوی حداقل بلد نیست شرم‌آور و شرور باشد چرا که مقیاس شعوری بازی این دو قطعا با یکدیگر متفاوت است. در سینما اکتی وجود دارد به نام DOP ACT. فیلم‌بردار با توجه به ادراک از فیلم‌نامه و تشریک مساعی با کارگردان مدام درحال ایجاد واکنش به قصه است. البته که تکنولوژی و احیانا تکنیک فیلم‌برداری امروزه در سینمای جهان بیشتر، آداب برداشتی دارد تا شناختی اما مشخصا وقتی از تکنیک فیلم‌برداری در آثار اسکات صحبت می‌کنیم، «ناپلئون» بهترین نمونه آن است. تصاویری که درحال عریان‌گری از خشونت و یا حتی عشق هستند اما نجابت خود را حفظ می‌کنند. به زاویه دوربین در دیدار اول ژوزفین و ناپلئون دقت کنید. دوربین مدیومش بک گراند موضوع است و در حالی که فینیکس صندلی کربی را به سمت خود می‌کشد همچنان عدم تمایل خود به نمایش احساسات یک‌طرفه مرد به زن را نشان می‌دهد و سعی می‌کند نمایش دهد چگونه اقتدار یک افسر ارتشی زنی را به دست آورده.خیانت با عقل جور در نمی‌آید چه برسد با عشق. آیا عاشق باید در مقابل خیانت‌های معشوقه‌اش خیانت کند و یا یک روز چمدان او را پشت درب خانه بگذارد و او را به داخل راه ندهد؟ این تمدن غرب کجای احساسات افسانه‌ای میان عاشق و معشوق ایستاده است. ما هرچه در داستان جلوتر می‌رویم اجزایی از آن را می‌بینیم که شباهتی به یک عشق افسانه‌ای دارند اما و...

برای مطالعه کامل متن کلیک کنید.

ناپلئوننقد فیلم ناپلئونریدلی اسکاتعلی رفیعی وردنجانیخواکین فینیکس
نویسنده کتاب های: وقتی اوفیلیا می گرید، در جست و جوی سینما(مجموعه مقالات سینمایی)، احتکار احساسات، جغله و حسن یوسف
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید