علی رفیعی وردنجانی
علی رفیعی وردنجانی
خواندن ۱ دقیقه·۲ سال پیش

نقد فیلم همه‌چیز همه‌جا به یکباره

همه چیز، همه جا، به یک باره فیلمی جهانشمول علیه هیچ‌انگاری است که وارد سیاهچاله زمانی در فیلم‌نامه شده. واکاوی چرایی همواره یکی از دست مایه‌های ایده پردازی در ادبیات فیلم‌نامه بوده و یکی از ملزومات رسیدن به چگونگی و چیستی است. در فیلم نامه این اثر دانیل کوان و دانیل شاینرت از چرایی عبور نمی کنند بلکه از ابتدا چگونگی را زمینه رشد یک پرسش نسبتا فلسفی قرار می دهند. چند جهانی و جهان‌های موازی در این فیلم کاربرد فرمیک دارند. علاوه بر آنکه روایت با فلش بک‌های متعدد فلسفه زمان و گذشته را زیر سوال می برد، مفهوم خاطره و خاطره انگاری به خطر افتاده. فیلم فرضیه‌ای دارد که در ثابت کردن آن ناتوان است. خاطرات بازتابی کدر از جهانی دیگراند، با ساختار و مواد دیگر. با پشت سر هم قرار لحظات موازی نمی توان تعریفی از جهان‌های موازی به دست آورد بلکه این فرضیه مانند کشف دوباره آتش می خواهد اُبژه‌هایی را تداعی کند که از قبل امتحان شده‌اند.

*راتاتویی

با اینکه مولف در این فیلم سعی کرده شبیه ماتریکس نباشد اما ناخودآگاه تماشاگر به یاد آن اثر می افتد. چگونگی ورود شخصیت‌ها به دنیاهای دیگر که با انجام دادن یکی کار عجیب و غریب مانند: گفتن دوستت دارم به کسی که منفور نمایان شده، از سوی شخصیت اِوِلین، تلاش برای فرار از فرم تداعی‌گر فیلم است که به نتیجه نمی‌‌رسد. انگاره‌های مختلفی در فیلم وجود دارند که مولف خود را ملزم به پاسخ دادن آنها کرده؛ مانند: رابطه میان دختر اِوِلین و...

برای مطالعه کامل این یادداشت به مجله سینمایی برداشت بلند مراجعه نمایید

فیلمهمه چیز همه جا به یکبارهمیشل یئوعلی رفیعی وردنجانیمنتقد سینما
نویسنده کتاب های: وقتی اوفیلیا می گرید، در جست و جوی سینما(مجموعه مقالات سینمایی)، احتکار احساسات، جغله و حسن یوسف
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید