ویرگول
ورودثبت نام
علی رفیعی وردنجانی
علی رفیعی وردنجانی
خواندن ۱ دقیقه·۹ ماه پیش

نقد فیلم ویلای ساحلی

ویلای ساحلی فیلمِ غیر جدی کیانوش عیاری است که با شعارهای نخ‌نما شده توانسته مخاطب را قلقلک دهد و تالی فاسدهایش را بپوشاند. این‌که در فیلمِ عیاری، رضا عطاران، پژمان جمشیدی یا ریما رامین‌فر بازی می‌کنند اصلا مهم نیست اما این خیلی مهم است که این فیلم را کارگردان فیلمی چون «خانه پدری» ساخته که من تمام قد از آن دفاع می‌کنم. داستان فیلم نوعی تجاوز به حریم خصوصی آدم‌ها محسوب می‌شود و قبل از اینکه بخواهیم کاراکترهایش را به شخصیت درون ذهن نزدیک کنیم باید این اعتراف را به جا بیاوریم که یونس همان است که در «دینامیت» اطیابی دیدیم. ما غرق در اندوه می‌شویم وقتی یک فیلم‌ساز مهم فرهنگی کشورمان فیلمی ضد فرهنگ کشور می‌سازد آن هم مادامی که شوخی‌های فرخ، عطاران، با آن چهار مسافر ابتدایی فیلم که معلوم نیست چه نسبتی با هم دارند و به گفته داستان به بیننده هم ربط پیدا نمی‌کند تا چاقویی که یونس، جمشیدی، به دست مسافران خانه می‌دهد، اگر آن را سمبولیک و ربطی به «خانه پدری» و کاربرد شمشیر در آن ندهیم، خیلی مسموم کننده است. انگار یک فیلم اولی خوب که هنوز کارنامه‌ای در سینمای ایران ندارد پشت دوربین رفته و دائم می‌خواهد رفتار فرهنگی ایران را به یک بیماری روانی نسبت دهد. ماجرای دزدی و مچ‌گیری آن توسط دیگری هم نوعی استیصال از قصه‌گویی فیلم‌ساز است. فیلم‌سازی که باید طرف مردم باشد، ناخواسته مردم را نقد می‌کند. آیا ما با یک کمدی مواجه هستیم یا با یک قصه اجتماعی که از خستگی کمدی شده است؟ بیننده به زعم من با هیچ‌کدام از این ژانرها روبه‌رو نمی‌شود و...

برای مطالعه متن کامل کلیک کنید.

خانه پدریبیماری روانیحریم خصوصیسینمای ایرانعلی رفیعی وردنجانی
نویسنده کتاب های: وقتی اوفیلیا می گرید، در جست و جوی سینما(مجموعه مقالات سینمایی)، احتکار احساسات، جغله و حسن یوسف
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید