
کارآگاه کین: وحشت بیسر به کارگردانیِ ویکتور وو نتیجهی میل انسان به کشف معماهایی است که در بیمیلی به شهود میرسند. در تعریفِ ترس دو فکتِ اساسی وجود دارد: 1- ایجادِ تصورْ در ابعادِ بزرگترِ ذهنی. 2-ناآگاهی نسبت به سوژه و کِشِش به سَمتِ اُبژه. سینما برای کشفِ مُعما و عِینیت بخشیدن به مواضعِ دراماتیک در فیلمنامهی خود باید در جهتِ رسیدن به ابعادِ بزرگتری از سوژه با توسل به حقههای ویژه باشد نه آنکه به سوژههای بیمغز و پوچْ اُبژه اضافه کند. مسئلهی من با ژانرِ وحشت، مشخصاً بعد از «جن گیر» فریدکین، از جایی شروع میشود که خرافات مشقِ تعلیقیِ در فیلمنامه میشوند. بدونِ اطلاع داشتن از وجود و ماهیتِ سوژهْ اُبژههایی را دنبال میکنیم که به واپسگراییِ انسان و آنتروپی در زمان منجر خواهند شد. کوبایاشی در «کوایدان» به چُنین سوژهای نزدیک شد امّا آنچه که باعث متعادل ساختن سینمای او میشد اِپیزودیک و خیالی بودن آن است. فیلمِ ویتنامیِ وو عملاً در جهتِ معمایی حرکت میکند که مسیرِ آن به ترویجِ خرافات و جاهطلبی ختم خواهد شد. سینما در این فیلم شُسته رُفته است. حرکتهای دوربین، گریم، طراحی لباس و صحنه و بعضاً رنگپردازیها، امّا همهی این مقولات از یک داستان و ذهنِ واپسگرا خارج شدهاند و...
متن کامل را در مجله سینمایی برداشت بلند بخوانید.
ویدئوی مرتبط را در کانال آپارات من ببینید.